جمعه 20 تير 1404

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سخنرانی مکتوب شب هفتم محرم خانواده حسینی در کربلا


کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


خداوند جوان های ما رو حفظ کند همشون رو اهل دین قرار بدهد ازدواجشون اشتغالشون رو فراهم بفرماید و ان شاءالله خداوند دشمنان اسلام به ویژه صهیونیست ها که امروز در جنایتی بیش از چهارصد نفر از مردم فلسطین رو به خاک و خون کشیدن و جنایتی که واقعا سابقه نداره در تاریخ به این شکل بیش از شانزده هزار کودک ده هزار زن کسی هم نیست جلوی این ها رو بگیره ان شاءالله خداوند نابود کنه این رژیم غاصب رو و یاری کنه ملت مظلوم فلسطین رو به برکت صلوات بر محمد و آل محمد


با توجه به بحثی که شب های قبل راجع به خانواده داشتیم امشب می خوام بحث رو اختصاص به جوان بدهم بالاخره اینایی که اینجا نشستن یا جوان دارند یا خودشون جوانند حالا اون تعریفی که سازمان برای جوان کرده تا چهل سال به هر حال این رده سنی مثلا پونزده تا چهل در همه خانواده ها کم و بیش وجود دارد


آقایان عزیز خواهران گرامی سه تا مطلب من امشب راجع به این موضوع میگم خدمتتون خواهش می کنم دقت کنید
موضوع اول آن است که جوانی جهانی است یعنی اگه وابش رو برداری به جاش یه ح بذاری درسته جوانی نیست جهانیست چون بچگی که ما چیزی حالمون نیست بالاخره داریم بزرگ می شیم پیری هم که داریم درد می کشیم و یا دنبال مرضمون یا دنبال کارمون یا دنبال سرپرستی از این جوانیست که همه استعدادها و توان ها جمع شده


لذا فرمود دو چیزه که مردم قدرش رو نمی دونن مگر وقتی از دست بدن امام على عليه السلام : شَيئانِ لايَعرِفُ فَضلَهُما إلاّ مَن فَقَدَهُما : الشَّبابُ وَ العافِيَةُ ؛ [ غرر الحكم و درر الكلم ، ح 5764 .] اهمیت این دو رو کسی نمی فهمه مگه روزی که از دست بده یکی الشباب جوانیست پیرا می فهمند جوانی یعنی چی خود جوون متوجه نیست


و دوم وَ العافِيَةُ سلامت مریض ها می فهمند سلامتی یعنی چی یعنی یک عزیزی که مثلا فرض کنید عذر می خوام یه دستشویی میره می آد دو دقیقه خودش اصلا نمی فهمه این یعنی چی اون دیالیزی می فهمه این یعنی چی که باید برای همین کار پنج ساعت بره زیر دستگاه خیلی نکته مهمی است سلامت و جوانی رو فرمود کسی قدرش رو می دونه که اینا رو از دست داده باشه
و جوان در قاموس دین ما اینقدر اهمیت داره که رسول خدا فرمود بعثنی الله خدا وقتی منو مبعوث کرد بَعَثَنى بَشيرا وَ نَذيرا برم مردم و بشارت بدم نظارت بدم بالاخره دعوت به دین کنم مردم دو دسته شدن فَحالَـفَنِى الشُّبّانُ جوان ها باهام بیعت کردند وَ خالَفَنِى الشُّيوخُ اما مسن ها و پیرها باهام مخالفت کردند جوون ها باهام موافقت کردند


لذا وقتی جعفر بن ابی طالب و عده ای از جوونا بلند شدن رفتن حبشه خیلی کار مهمی است جعفر پانزده سال جوونیش رو تو حبشه گذروند تمام بچه هاش تو حبشه به دنیا اومدن حبشه می شه اتیوپی امروز امروز بهش می گن اتیوپی رفت پیش پادشاه حبشه نجاشی که الان قبر جعفر تو اردنه چون بعدا تو جنگ موته شهید شده


خب نجاشی اینا رو تحویل گرفت و بعد ابوسفیان فرستاد هیئتی رو که برن اینا رو برشون گردونن ترسید گفت اگر اینا برن آفریقا رو قبضه کنن ما تو مدینه و مکه ماندیم یه گروهی رو فرستاد بعد این جمله رو گفت گفت برید به نجاشی بگید این مرد یعنی رسول خدا جوونای ما رو فاسد کرده جوون ما بت می پرستید قربانی می کرد هدیه به بت هر چی ما می گفتیم می گفت چشم حالا جلو ما با باباش ایستاده می گه این بت چیه؟


طرف بت باباش رو برمی داشت مینداخت تو مزه تو آشغالدونی بابا هم می اومد برمی داشت می شست دوباره فردا شب می انداخت تو فاضلاب جوونا درگیر شده بودن با باباهاشون با مادرهاشون یه جوونی است تو مدینه بهش می گن جوون شیک پوش خیلی خوش تیپ بوده موهای بلند مصعب بن عمیر یه جوونی بوده که این قدر زیبا بود که مادرش وقتی بیرون می رفت پارچه میانداخت رو صورتش شیک و باباش هم فوت کرده بود پول زیادی هم بهش رسیده بود منتها خرجش رو عموش می داد


خب این اومد مسلمون شد مادره به حدی ناراحت شد که به عموش گفت دیگه به این پول نده این رو تحریمش کن گفت اگر دست از اسلام برنداری پول خبری نیست قبول نکرد وایستاد پای اسلام و وقتی پیامبر اکرم اومد مدینه ایشون قبل از پیغمبر رفت مدینه مدینه ای اومدن گفتن یه مبلغ به ما بده حضرت ایشون رو فرستاد اولین مبلغیه که اومده مدینه قبل از پیغمبر این جوون اولین امام جماعت تو مدینه است پیغمبر که اومد مدینه ایشون هم اومد و بالاخره تو جنگ احد ایشون شهید شد با لباس های خیلی مندرس پیغمبر اومد بالا سرش فرمودند ای جوان شیک پوش عرب تو بهترین لباس ها گران ترین عطرها رو می زدی خوش تیپ ترین جوان بودی ای جوان شیک پوش عرب تو به خاطر اعتقاداتت از همه چیز گذشتی ، این جوانی که پیغمبر با دست خودش بعد گفت خدایا من از او راضی ام تو هم از او راضی باش دعا کرد براش پیغمبر یه همچین تیپ هایی پیدا شد


یه جوانی آمد پیش پیغمبر مسلمان شد مادرش اعتصاب غذا کرد گفت اگر دست بر نداره من غذا نمی خورم مادر احترامشم لازمه چه کنه یه روز دو روز ما در سوره توبه آیه بیست و چهار خدا هشت چیز رو شمرده نگاه کنید سوره توبه آیه بیست و چهار می گه اگر خدا با اینا تعارض پیدا کرد خدا رو باید ترجیح بدید بابا ،مادر، مال ،خونه یه وقت امر دایر می شه بین اولاد و خدا خدا رو ترجیح بده امر دایر می شه بذار بین بابا و احترام پدر و مادر واجبه اما نه اینکه به من بگه کافربشه یه روز اومد تو اتاق گفت مادر جان خیلی دوستت دارم ولی لو کانت لک الف نفس هزار تا جون داشته باشید فخرجت نفس و نفسا یکی یکی اینا رو از دست بدی من دست از این پیغمبر برنمی دارم سفت مادرهم به گرسنگی سخت دست از اعتصاب غذا برداشت مدام بیرونش کرد چقدر از این جوون حالا من یکیشون یه وقتی آمد پیش پیغمبر به نام عبدالعزی اسمش عبدالعزی بود یعنی بنده بت عزی، مسلمون شد اونقدر خانواده اش به این سخت گرفتند که یه وقتی به پیغمبر پیغام داد گفت آقا من زیاد لباس ندارم بپوشم انقدر منو تحریم کردند حضرت یه جاجیم حضرت این رو نصف کرد فرمود نصفش رو بالای بدنت نصفش رو پایین حالت لنگ این رو بهش داد اوضاع پیامبرم خیلی مناسب نبود وقتی معروف شد به عبدالله ذوالبجادین یعنی عبدالله با دو تا جاجیم با دو تا عرض می کنم که پارچه عبدالله ذوالبجادین بجاد به این معناست


این آدم تو جنگ تبوک مرد نه اینکه شهید بشه چون جنگ تبوک جنگ صورت نگرفت تو مسیر جنگ مرد
پیغمبر با دست خودش گذاشتش تو قبر اسمش رو عوض کرد عبدالله عبدالعزی بود اینا تیپ جوون هایی بودند که دور پیغمبر رو گرفتن این اهمیته خدا جوان تائب رو دوست داره جوان عابد رو دوست داره از جوان زود می گذره از جوان زود می گذره خطای جوان رو زود می بخشه یه جوان آقایان خواهران حداقل به پنج تربیت نیاز داره این مطلب اول من به پنج تربیت حداقل نیاز داره البته نه با اجبار نه با تحقیر نه با مقایسه نه با ملامت نه با سرزنش اینا غلطه، پدر و مادرها بدونن امشب منو ببخشید ما خیلی به احترام شما رو به بچه ها گفتیم بذارید یه خورده از این طرف امشب صحبت کنیم


انواع تربیت جوان
یکم: اولین تربیت تربیت دینی است که جوان باید به دینش اعتقاداتش رسیده شود
ببینید رسول خدا فرمود [ حلية الأولياء : ج 4 ص 139 . ] یا اباذر ما مِن شابٍّ يَدَعُ لَذَّةَ الدُّنيا هر جوونی که حرام رو کنار بذاره ولَهوَها ويَستَقبِلُ بِشَبابِهِ طاعَةَ اللّه ِ بنده خدا باشه نمی گیم تفریح نکنه که نره دشت نره سحرا نره گناه نکنه شراب نخوره فساد نکنه رابطه نامشروع نداشته باشه فرمود إلاّ أعطاهُ اللّه ُ أجر اثنَينِ وسَبعينَ صِدّيقا خیلی عجیبه ها خدا هر عملی که این جوون انجام می ده مثلا من نماز می خونم با شصت سال سن اونم می خونه ضرب در هفتاد و دو می کنه اونم هفتاد و دو تا صدیق این اجر هفتاد و دو تا صدیق داره صدیق امیرالمومنین به جانشینان انبیاء می گن صدیق دیگه فرمود جوانی که تو جوانی دو رکعت صبح پا می شه نماز بخونه منم پاشم می خونم حالا من سنی ازم گذشته بالاخره اما این جوانه خوابش می آد سختشه وضو گرفتن این رو به عزیزانی عرض می کنم که مواظب باشید این هفده رکعت نماز که پونزده دقیقه در شبانه روز از شما وقت می گیره


این کسایی که الان گاهی مانع ایجاد می کنن برا خودشون برا نماز مخصوصا تو خانم ها ی رسما برای خودش مانع ایجاد می کنه تو ناخنش تو چهره اش خب غسل می خوای بکنی وضو می خوای بگیری باید ارزش های دینی حفظ بشه
فرمود جوانی که تو جوانی عبادت می کنه فضیلتش مثل انبیا نسبت به بقیه مردم


آقا پیغمبر نسبت به ما چقدر ترجیح داره اصلا قابل مقایسه است جوانی که تو جوانی عبادت می کنه فضیلتش بر بقیه مردم مثل فضیلت انبیاست نسبت به سایرین معلومه چون توان گناه داره چون زمینه ی گناه داره چون استعداد گناه داره چون غرایز قوی داره خیلی زور می بره


جوانی آمده بود توی بیابان هی خودت رو تو خاک می غلطون پیغمبر رسید فرمود چیکار می کنی گفت یه شهوت حرامی برام پیش اومد داشت پام می لغزید اومدم اینجا که با نفس مبارزه کنم نروم سراغ اون


پیغمبر فرمود جوان پاشو برا ما دعا کن پیغمبر بهش فرمود و دعای تو مستجابه چون تو غلبه کردی بر یک گناه و بر یک معصیت معلومه چون جوان توان معصیت داره این فرق می کنه با ادم هشتاد ساله که جلو پاش رو نمی بینه بهش بگیم به نامحرم نگاه نکن
تو موسیقی گوش نکن من جواب سلامم به زور می تونم بدم گوشم سنگین شده چشمم سنگین شده غرایزم کاهش پیدا کرده این خیلی فرق می کنه این اهمیت اولین تربیت تربیت دینی است البته من یه نکته ای به شما بگم به مسئولین و آموزش و پرورش و روسای دانشگاه و خانواده ها که خیلی گله می کنن که جوونا اون مثلا اهمیت نمی دن به بعضی امور دینی یه نکته ای رو عرض کنم جوان رو باید اقناعش کرد اقناعش کرد آقا این خوبه این آب براتون مفیده اگه مریض شد همین جوونی که حاضر نیست ده دقیقه تو خونه بمونه بهش می گن باید یه هفته بیمارستان بخوابی عملت کنند میگه چشم چون اقناع می شه که این کار رو باید انجام بده قانع بشه این قانع کردن این فرق می کنه با خاک بر سرت کنن پسر عموت فلانه دختر عموت فلانه این فایده نداره ملامت فایده نداره


جوانی که شما برید سر چهارراه ایستاده سر پارک نشسته نمیآد اهمیت نمیده به مسائل دینی باید اقناع بشه این خیلی مهمه
ببینید یه جوونی آمد پیششه امام صادق خیلی جالبه این قصه سلام کرد و بفرمایید گفت آقا من اجازه دارم از شما یه چیزی بپرسم ؟بفرمایید گفت من خدا رو قبول ندارم طبعا پیغمبر رو قبول ندارم طبعا شمار رو قبول ندارم کسی که خدا رو قبول نداره که امام حسین رو قبول نداره اصل رو قبول ندارم من منکر خدا هستم حالا من و شما باشیم داد سرش نمی زنیم؟ غلط کردی که خجالت بکش تو جوان دیگه براش پیش آمده آقا فرمودند که جوان چی رو قبول داری ؟چرا خدا رو قبول نداری؟ یعنی علت برای اینکه خدا ملموس نیست شما به من می گی به چیزی اعتقاد داشته باشی که من نمی بینمش ارتباط باهاش نمی گیرم من این لیوان آب رو می بینم خدا رو که نمی بینم آقا معمولا پس اب نداره چی رو قبول داری گفت این جهان رو جهان رو که قبول داری این کره زمین و ماه و خورشید رو که داری می بینی تو خودت داری می گی هرچی ببینم قبول دارم گفت بله اینا رو قبول دارم آقا فرمود فقط یه سوال منو جواب بده این ها خالق داره یا خالق نداره؟

حادثه یا قدیمه اگه بگیم حادثه یعنی درست شده یکی باید درستش کرده باشه اگه بگیم قدیمه بگیم نه یه انفجاری به قول آقایون زمین شناس می گن یه انفجاری صورت گرفته یه روز در عالمی کرات و اینا درست شده و آدم ها درست شدند حالا یه وقتی هم این نفتش تموم می شه بالاخره این عالم از کار بیفته هیچی نیست یه انفجارهایی صورت گرفته عالمی درست شده اینا از هم جدا شده انسان ها که اومدن به این کره زمین با تکامل و بعد هم از بین می رن و این این عالم رو آخوندا درست کردند این معاد و قیامت و اینا چیزی نیست


خب یکی این رو بگید آقا فرمودند حادثه یا قدیمه این رو به من بگو یه خورده فکر کرد چرا جواب نمی دی گفت آقا گیرم انداختی اما چه گیر انداختم جواب بده دیگه گفت آقا قدیمه یعنی همیشه بوده آقا مچش رو گرفت فرمود مگه تو نگفتی اگه من چیزی رو نبینم قبول نمی کنم الان گفتی بود من چیزی که ببینم قبول پس چرا الان یه چیزی رو قبول کردی که ندیدی مگه تو دو میلیون سال یه میلیون ساله ده هزار سال پیش بودی که می گی این عالم قدیمه که کسی که می گی عالم قدیمه یعنی قبلا بوده مگه تو قبلا بودی تو خودت الان معتقد به یه چیزی هستی که ندیدی مگه همه اعتقادات ما دیدنیه این جاذبه زیر پای ما مگه دیده می شه خدایی که دیده بشه دیگه خدا نیست محصول ذهن منه محصول چشم منه خب جوان قبول کرد آقا یه مقداری باهاش صحبت کرد اقناعش کرد ببینید این تو مسئله اعتقادی تو مسائل اخلاقی هم اینطوره جوانه تو کوچه های کوفه می رفت امیرالمومنین تازه اومده بود کوفه آقا می دونید که اصلا پایتخت مدینه بود چون جنگ جمل رو از بصره شروع کرد شروع کردند طلحه و زبیر و اینا آقا دید مدینه خطر توش نیست خطر تو عراقه باید بیاد عراق رو حفظ کنه لذا پایتخت رو منتقل کرد به کوفه زن و بچه رو جمع کرد اومد کوفه و اونجا کوفه هم یه شهر تازه تاسیسی بود کوفه رو خلیفه دوم درست کرده یه شهر تازه تاسیس بود آقا آورد خلافت رو اونجا تو مسجد کوفه کاراش رو انجام می ده لذا مردم کوفه حضرت رو نمی شناختند امیرالمومنین شصت سال تقریبا نزدیک شصت سال مدینه بوده اومد کوفه آقا یه روز داشت می رفت دید یه جوانی داره می ره یه لباس خیلی بلندی پوشیده که این لباس رو زمین کشیده می شه لباس بلندی که رو زمین کشیده بشه خب هم کثیف می شه هم نشانه تکبره آقا از پشت سر فرمودند ارفع ثیابک لباست رو بگیر بالا برگشت دید آقاییه یکی هم دنبالشه قنبر بود می گه خیلی محترمانه آقا فرمود اگر این کار رو بکنی لباست پاکیزه می مانه از تکبرم به دوره ببین اثرش رو براش فرمود پاک می مانه کبرم توش نیست خب می گه آقا رفت جلو من پشت سرش حرکت کردم اون کی بود دیدم رفت رفت تو بازار کوفه رفت توی مغازه لباس فروشی حالا این جوونم داره آقا رو تعقیب می کنه به صاحب مغازه گفت من پنج درهم پول دارم دو تا لباس می خوام به من میدی صاحب مغازم شناخت آقا گفت آقا ده تا می دم اصلا پول از شما نمی گیرم فرمود خداحافظ شما آقا کجا فرمود تو منو شناختی می خوای رو شناخت به من لباس بدی نمی خوام می گه آقا رفت مغازه بعدی ظاهرا پسر همین آقا مغازه داشت اونم لباس فروش داشت اون نشناخت آقا دو تا لباس گرفتن یه دو درهمی یه سه درهمی سه درهمی یه خورده شیک تر بود این جوان می گه من دیدم این لباس رو تا کرد و داد به قنبر اون گرون تره ها گفت اینا تو بپوش اون ارزون تر رو خودش برداشت رئیس حکومته رئیس حکومته خلیفه بود دیگه اون موقع قنبر گفت آقا شما رئیس حکومتی خلیفه ای فرمود ببین لباس به ریاست نیست لباس به سن هست تو جوونی من پیرم شصت سالمه این لباس قشنگ تره به تو قشنگ تره تو بپوش


خب این امیرالمومنینه این جوون می گه اون وقت اون حرفش به دلم نشست اگه نهی از منکر کرد امر به معروف کرد خب ما وقتی خودمون لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ جور در نیاد گفتارمون با عملمون تاثیر منفی رو جوان ها می گذاره این اولین تربیتی که یک جوان نیاز داره تربیت دینی با این ضمیمه ای که گفتم اقناع ،باید قانع بشه با تشویق

 

آمده پیش امام حسین یه جوانی می گه آقا من به گناه عادت کردم خدا نکنه عادت به گناه براتون پیدا بشه خیلی مواظب باشید من می شناسم آدما که مثلا از جوونی عادت کرده به دروغ ظهر مثلا آبگوشت خورده می گه چی خوردی می گه برنج خب راستش رو بگو یعنی چیزا معمولیش هم دروغ می گه اینقدر عادت به دروغ کرده ها که این اگر گناه عادت بشه جوونا تو شما گناه عادت نیست چون آغاز کار هست شما یخ رو دیدی تو یخچال می ذاری اولش که می بنده یه خورده شله بیاری بیرون بزنید آب می شه اما وقتی بمونه سفت بشه سخت می شه جوان رقیقه قلبش رقیقه قاعدتا گفت آقا من عادت کردم به گناه آقا فرمودند که برو جایی که خدا تو رو نبینه زشته در مقابل خدا فیلم می گیره هشت تا دوربین می گیره هشت تا دوربین الان دو تا دوربین این جسم حواسمون جمعه هشت تا دوربین خدا پیامبر ائمه زمین زمان اعضا اعضای خودمون شاهد می شن گواه می دن خب اقناعش کرد این تربیت دینی من خواهشم اینه جوان های عزیز یه وقتی بذارید تو همین فضای مجازی احکام عقاید تقویت کنید خودتون رو باورهاتون رو جوان باید تربیت دینی باشه

 

دوم:دومین تربیت تربیت علمی است ببینید این روایت رو از وجود مقدس امام صادق علیه السلام صادق آل محمد فرمود لَستُ اُحِبُّ أن أرى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غاديا في حالَينِ من دوست دارم جوونا رو در حال تعلم ببینم در حال آموزش من نمیگم چیا آقا این حافظه های شما عجیبه


چرا خدا حضرت موسی جوان رو فرستاد دنبال خضر؟ گفت برو ازش چیز یاد بگیر
من روایت دیدم یه کسی آمد پیش نبی مکرم اسلام گفت آقا تو مجلس تو مسجد یه جلسه درسیه یکی هم مرده تشییع جنازه هست ما کدوماش رو بریم ثواب داره تشییع جنازه بریم یا بریم چیز یاد بگیریم آقای داره مثل شما که الان اومدید نشستید همه ی شمایی که اینجا نشستید الان حدیثی که من می گم شاملتون پیغمبر اکرم فرمود اگر کسی هست اون جنازه رو برداره یه وقت کسی نیست وظیفه همه است واجب کفاییه، میت رو زمین نباید بمونه اما هستن آقا جنازه رو بردن این طرف هم آقا داره سخنرانی می کنه کلاس درس آموزش می ده فرمود اگر کسی هست جنازه رو برداره حضور در مجلس عالم افضل از هزار تشییع جنازه ،هزار عیادت مریض، هزار حج و عمره ،هزار رکعت نماز ،هزار درهم صدقه و هزار جهاد


خدا رحمت کنه استاد ما آیت الله اعتمادی در قم درس می گفت ما صبح رفتیم درس های جمعیت هم خیلی بود و امیدواریم خداوند خودش کمک کنه این رو می خوام عرض کنم که این فراگیری علم فراگیری دانش اومدیم ما درس آقای اعتمادی خب زیادم بودیم طلب ها من دیدم یه جنازه ای جلو درب مسجد مسجد اعظم ایشون درس می گفت جنازه رو زمین بود گفتیم لابد یه غریبیه دیگه چون جنازه هایی که تو قم می آرن چهار پنج نفر کنارش هستن معلومه از شهرستان آوردن ما یه فاتحه خوندیم رفتیم درس درس که تمام شد ایشون فرمودند این جنازه ای که جلوی درب مسجد جنازه والده ماجده منه مادر منه دیشب فوت کرد ولی راضی نبود من درس رو برا مردنش تعطیل کنم


حالا یه عطسه می کنه دانشجو سر کلاس نمی آد یه راضی نبود فرمود اگه کسی دلش می خواد آقا جمعیت ریختن جنازه رو برداشتن صاحب جواهر از علمای بزرگ شیعه است مرحوم آقای نجفی که امام می فرمود باید فقه فقه جواهری باشه ایشون شبا کتاب جواهر رو می نوشت کتاب خیلی مهمی ها خیلی مهم چندین جلدهست


نذرم کرده بود هر شب بنویسه یه روز پسرش مرد امروز عصر پسر جوانش مرد جنازه رو گذاشتن توی اتاق حرم امیرالمومنین تو یکی از این حجره ها که صبح تشییع کنن صاحب جواهر قلم و کاغذش رو برداشت اومد نشست کنار این جنازه و نوشت اون شب و زیرش نوشت من این سطور رو در کنار نعش فرزندم می نویسم


جوان تربیت علمی می خواد حیفه این حافظه در دنیا این طور است و یه وقتی در ژاپن می گفتن تو متروها توی اتوبوس ها همه مطالعه اما همه هم موبایل دشمن داره این فضا رو ایجاد می کنه که این تربیت علمی رو از جوان ما بگیره این دو تا


سوم: تربیت اخلاقی جوان باید راست گفتن امانت داری باید تمرین کنه این ها رو باید یاد بگیره تو خانواده خیلی مهمه شخصیت جوان مثل کاغذ سفیده بچه ها تو خونه یاد بگیرن دروغ نگند غیبت نکنند تهمت نزنند آبرو نریزند وقتی می بینند مادرش نیم ساعت پشت تلفن داره پشت سر باباش حرف می زنه مثلا با مادر شوهر اون طور برخورد می کنه با جاری اونطور برخورد می کنه پدر خب اینا یاد می گیرن دیگه بچه ها اونی که ما می خوایم نمی شن اونی که ما هستیم می شن


چهارم: تربیت اجتماعی به جوونا میدان بده بیاد خرید کنه بیاد بیرون خودش رو نشون بده انقدر کم رو بار نیان آقا امشب مهمانی غذای امشب با تو خریدش


بارها دیدم تو روایات مثلا طرف آمده از پیغمبر سوال می کنه حذیفه می گه ما خدمت رسول خدا نشسته بودیم یه عرب خشمگینی آمد یه چوب هم دستش بود از این مشرکین گفت چی بگم من پیغمبرم گفتن آقا ایشون چوب رو دیدن دیگه ایشون ما نمی گیم گفت شما پیغمبری؟ اتظن انک رسول الله شما فکر می کنی دقیقا از این مشرک های متعصب بود خب قشنگ قصه حضرت فرمودند که من نمی گم پیغمبرم خدا منو مبعث کرده گفت آقا من چند تا سوال دارم از شما می پرسم اگر جواب ندادی من می دونم و شما این چوب دستی، تهدید کرد ضعیفه می گه پیغمبر با یه آرامشی فرمود سل ابنی از پسرم بپرس حالا امام حسن پنج سالشه اونجا نشسته این دیگه حرصش درآمد گفت من شما رو قبول ندارم به من می گی از ایشون بپرس چرا پیغمبر ارجاع میده به امام حسن ؟که امام حسن برگشت بهش گفت ببین تو از بچه سوال نمی کنی از نادان سوال نمی کنی بل سالت فقیها تو از یه فقیه داری سوال می کنی خیلی ناراحتی نمی خواد سوال کنی من خودم بهت بگم سوالات چیه آقا سوالاش رو گفت جوابش هم داد که این مسلمان شد و بعدا خودش خانواده اش زنش مسلمان شدن هر وقت امام حسن رو تو کوچه های مدینه می دید می گفت ایشون هدیه خداست هدیه خداست


من روایت دیدم نامه برای امام رضا طرف می مثلا مشکلی داشت آقا به من برو پیش پسرم حالا پسرش چند سالشه امام جواد چهار سالشه
امیرالمومنین تو تحف العقول امام حسن رو می نشوند می گفت پسرم یه چند تا سوال از شما دارم جواب منو بده آقا شما سوال از من؟ بله اینا تربیت اجتماعیست بذار جوان بیاد بالا تربیت دینی تربیت علمی تربیت اخلاقی تربیت اجتماعی


پنجم تربیت جنسی است که خیلی مهمه حالا من دیگه از کنارش رد می شم جوان غرایز داره شهوت داره نباید شهوت زود هنگام برای نوجوونا و جوونا پیدا بشه مع الاسف فضای مجازی داره این کار رو انجام می ده
یک بچه ده دوازده ساله سیزده ساله چهارده ساله چه معنا داره بره تو اینستاگرام؟
رسول گرامی اسلام فرمود یا معشر الشباب یا معشر الشباب جوونا اون کسی که می تونه شرایط داره بر او واحبه ازدواج کند بالاخره این اسلام اگر هر چیزی رو ببینه اگه ما گرسنه ایم براش غذا گذاشته اگه تشنه ایم براش آب گذاشته اما به من نگفته غذای همسایه به من نگفته آب از خانه دیگران یعنی اجازه سرقت که ندارم تو مسائل اخلاقی هم همینه ان شاءالله خدا به هممون خیرعنایت بفرماید

اطلاعات تماس

 

کمک و هدایای مالی به سایت جهت پیشرفت:

6037998157379727 (بانک ملی بنام سیدمحمدموسوی )

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک
گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخش های مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد. ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان ،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران ,دین شناسی، جهان شناسی ،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی ،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است. اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group