232. هدایت کننده انسان ها
اصطفی سبحانه من ولده (ای آدم) انبیاء اخذ علی الوحی میثاقهم، و علی تبلیغ الرساله امانتهم، لما بدل اکثر خلقه عهدالله الیهم فجهوا حقه و اتخذوا الانداد معه و اجتالتهم الشیاطین عن معرفته و اقتطعتهم عن عبادته، فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیاه لیستادو هم میثاق فطرته.
خدای سبحان از فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و برای وحی و تبلیغ رسالت از آنان پیمان گرفت. در آن هنگام كه بیشتر خلایق پیمان خدا را شكستند و در نتیجه، حق او را نشناختند و برایش شریكی و مانند گرفتند و اهریمنان آنان را از شناخت حق روی گردان كردند و ره زنان راه بندگی او شدند، فرستادگان خود را در میان آنان برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سویشان فرستاد تا از آنان بخواهند پیمان الهی را كه در فطرت بود ادا كنند.(خطبه1)
233. برترین آفریده
اختار آدم علیه السلام، خیره " من خلقه، و جعله اول جبلته.
خدای بزرگ آدم را از میان آفریدگانش برگزید و او را نخستین و برترین آفریدگانش قرار داد. ( خطبه 91)
234. وصف عیسی (علیه السلام)
فی صفه عیسی علیه السلام: لم تکن له زوجه تفتنه، و لا ولد یحزنه، و لا مال یلفته.
در وصف عیسی علیه السلام می فرماید: نه همسری داشت که او را به فتنه در افکند، نه فرزندی که غمگینش سازد و نه مالی که او را به خود مشغول گرداند. ( خطبه160)
235. زهد موسی (علیه السلام)
ان شئت ثنیت بموسی کلیم الله صلی الله علیه و آله حیث یقول: (رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر) و الله، ما ساله الا خبزا یا کله، لانه کان یا کل بقلهُ الارض.
اگر بخواهی دوباره پیامبری را پیروی کنی از موسی علیه السلام پیروی کن آن گاه که فرمود: (پروردگار! من به آنچه از خیر و نیکی برایم فرستاده ای نیازمندم) به خدا سوگند، حضرت موسی علیه السلام به جز نانی که می خورد از خدا نخواست، زیرا او گیاهان زمین می خورد. ( خطبه160)
236. پیامبر زداینده شبهات
اشهد ان محمدا عبده و رسوله، ارسله بالدین المشور، و العلم الماثور، و الکتاب المسطور، و النور الساطع، و الضیاء اللامع، و الامر الصادع، ازاحه للشبهات، و احتجاجا بالبینات، و تحدیرا بالایات.
گواهی می دهم که محمد بنده و فرستاده خداست، او را با دین بلند آواز و نشانه برگزیده و کتاب نوشته و نور درخشان و پرتو تابان و فرمان آشکار و آشکار کننده حق از باطل فرستاد، تا شبهات را بزداید و با دلیل و برهان حجت آوری کن و با آیات هشدارشان دهد. ( خطبه2)
237. پزشک امت
رسول الله صلی الله علیه و آله طبیب دوار بطبه، قدا حکم مراهمه، و احمی مواسمع، یضع ذلک حیث الحاجه الیه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پزشکی است سیار که با طب خویش همواره به گردش می پردازد و مرهم ها را به خوبی آماده ساخته و به هنگام نیاز آنها را به کار می برد. ( خطبه108)
238. نشانه رستاخیز
ان الله جعل محمدا صلی الله علیه و آله علما للساعه، و مبشرا بالجنهُ، و منذرا بالعقوبه.
همانا خداوند محمد صلی الله علیه و آله را نشانه رستاخیز قرار داد و نوید دهنده بهشت و بیم دهنده از کیفر. ( خطبه160)
239. وصف علی علیه السلام در زمان مبعوث شدن پیامبر صلی الله علیه و آله
ارسله علی حین فتره من الرسل، و طول هجعه من الامم، و عتزام من الفتن … و الدنیا کاسفه النور … عابسه فی وجه طالبها. ثمرها الفتنه، و طعامها الجیفُه.
خداوند پیامبر را زمانی فرستاد که مدت ها بود پیامبری نیامده بود و مردم در خوابی دراز به سر می بردند و فتنه ها نیرومند شده بود … و دنیا بی فروغ شد بود … و به روی طالب خود رو ترش کرده بود. میوه اش فتنه و گمراهی بود و خوراکش مردار. ( خطبه89)
240. نزول وحی بر جان پیامبر (ص)
ثم انزل علیه الکتاب نورا تطفا مصابیحه … و تبیاتا لا تهدم ارکانه. و شفاء لا تخشی اسقامه، و عزا لا تهزم انصاره، و حقا لا تخذل اعوانه … جعله الله ریا لعطش العلماء و ربیعا لقلوب االفقهاء … و معقلا منیعا ذورته، عزا لمن تولاه.
آن گاه قرآن را بر پیامبر فرو فرستاد که نوری است که چراغ هایش خاموش نمی شود … و بنای روشنگری است که پایه هایش ویران نمی گردد و شفا و دارویی است که ترس از بیماری های آن نمی رود و عزتی است که هوادارنش شکست نمی خورند و حقی است که یارانش بی یاور گذاشته نمی شود … خداوند آن را سیراب کننده عطش دانشوران قرار داده است و بهر دل های فهمیدگان … و پناهگاهی که ستیغ آن دست تسخیر ناپذیر است و برای کسی که آن را سرپرست خود گیرد مایه عزت می باشد. ( خطبه198)
241. اجرای پیمان الهی
بعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیاه، لیستادو هم میثاق فطرته، و یذکر و هم منسیی نعمته، و یحتجوا علیهم بالتبلیغ، و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات المقدره: من سقف فوقهم مرفوع، و مهاد تحتهم موضوع، و معایش تحییهم، و اجال تفنیهم.
فرستادگان خود را در میان مردم برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی ایشان فرستاد تا از آنان بخواهند پیمان الهی را که در فطرتشان است به جای آوردند … و نشانه های قدرت خدا را به ایشان نشان دهند: از آسمانی که بر فراز سرشان برافراشته شده است تا زمینی که زیر پاهایشان نهاده شده و نعمت هایی که زنده نگاهشان می دارد و مرگ هایی که نابودشان می کند. ( خطبه1)
242. فضیلت پیامبر صلی الله علیه و آله
سیرته القصد، و سنته الرشد، و کلامه الفصل، و حکمه العدل.
راه و رسم پیامبر معتدل، سنت و روشش صحیح و پایدار، سخنانش جدا کننده حق از باطل و قضاوتش عادلانه بود. ( خطبه94)
243. وصف پیامبر صلی الله علیه و آله
واعیا لوحیک، حافظا لعهدک، ماضیا علی نفاذ امرک.
پیامبر و حی تو را فهمید و پیمانت را حفظ کرد و در راه اجرای آن حرکت کرد. ( خطبه 72)
244. بهترین راه و روش
اقتدوا بهدی نبیکم فانه افضل الهدی و استنوا بسنته فانها اهدی السنن.
به راه و رسم پیامبرتان اقتدا کنید که بهترین راه و روش است و رفتارتان را به سنت و روش پیامبر تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روش هاست. ( خطبه 110)
245. علم پیامبر
قد علمتم ان رسول الله صلی الله علیه و آله رجم الزانی المحصن، ثم صلی علیه، ثم ورثه اهله؛ و قتل القاتل و ورث میراثه اهله. و قطع السارق و جلد الزانی غیر المحسن، ثم قسم علیها من الفی ء، و نکحا المسلمات.
شما خوب می دانید که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله زناکاری را که همسر داشت سنگباران کرد، سپس بر مرده اش نماز خواند و اموالش را میان ورثه اش تقسیم نمود و دست دزد را قطع کرد و زناکار بدون همسر را تازیانه زد، سپس از در آمد بیت المال سهم آنان را داد و هر دو خطا کار با زنان مسلمان ازدواج کردند. ( خطبه 127)
246. آشکار کننده حق
ارسله و اعلام الهدی دارسه، و مناهج الدین طامسه، فصدع بالحق؛ و نصح للخلق.
خداوند او را در موقعی فرستاد که نشانه های هدایت کهنه گشته و مسیرهای روشن دین محو شده بود، او برای حق قیام و آن را برای مردم آشکار ساخت. ( خطبه 195)
247. سرمشق از پیامبر صلی الله علیه و آله و رفتار او
و لقفد کان فی رسول الله صلی الله علیه و آله کاف لک فی آلاسؤ ه. و دلیل لک علی ذم الدنیا و عیبها، و کثره مخازیها و مساویها، اذ قبضت عنه اطرافها و وطئت لغیره اکنافها، و فطم عن رضاعها، و زوی عن زخارفها … فتاس بنبیک الاطیب الاطهر صلی الله علیه و آله فان فیه اسؤ هُ لمن تاسی، و عزاء لمن تعزی و احب العباد الی الله المتاسی بنبیه، و المقتص لاتر قضم الدنیا قضما، و لم یعرها طرفاء. اهضم اهل الدنیا کشحا، و اخمصهم من الدنیا بطنا. عرضت عیله الدنیا فابی ان یقبلها، و علم ان الله سبحانه ابغض شیئا فابغضه، و حقر شیئا فحقره، و صغر شیئا فصغره و لو لم یکن فینا الا حبنا ما ابغض الله و رسوله، و تعظیمنا ما صغر الله و رسوله، لکفی به شقاقاللله، و محاده عن امر الله. لقد کان - صلی الله علیه و اله و سلم - یاکل علی الارض، و یجلس جلسه العبد، و یخصف بیده نعله، و یرقع بیده ثوبه، و یرکب الحمار العاری، و یردف خلفه، و یکون الستر علی باب بیته فتکون فیه التصاویر فیقول: یا فلانه - لا حدی ازواجه - غیبه عنی فانی اذا نظرت الیه ذکرت الدنیا و زخارفها فاعرض عن الدنیا بقلبه، و امات ذکرها من نفسه، و احب ان تغیب زینتها عن عینه، لکیلا یتخذ منها ریاشا، و لا یعتقدها قرارا، و لا یرجو فیها مقاما، فاخرجها من النفس و اشخصها عن القلب، و غیبها عن البصر. و کذلک من ابغض شیئا ابغض ان ینظر الیه، و ان یذکر عنده، و لقد کان فی رسول الله صلی الله علیه و آله ما یدلک علی مساویی الدنیا و عیوبها.
اذ جاع فیها مع خاصته، و زویت عنه زخارفها مع خاصته، و زویت عنه زخارفها مع عظیم زلفته. فلینظر ناظر بعقله، اکرم الله محمدا بذلک ام اهانه! فان قال: اهانه، فقد کذب و الله العظیم - بالافک العظیم، و ان قال: اکرمه فلیعلم ان الله قد اهان غیره حیث بسط الدنیا له، و زواها عن اقرب الناس منه. فتاسی متاس بنیه، و اقتص اثره، و ولج مولجه، و الا فلا یا من الهکه، فان الله جعل محمداصلی الله علیه و آله علما للساعه، و مبشراء بالجنه، و منذرا بالعقوبه. خرج من الدنیا خمیصا، و ورد الاخره سلیما. لم یضع حجرا عی حجر، حتی مضی لسبیله، و اجاب داعی ربه، فما اعظم منه الله عندنا حین انعم علینا به سلفا نتبعه، و قائدا نطا عقبه!
سر مشق بودن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای تو کافی است و راهنمایی است برای این که به نکوهیدگی و ننگین بودن دنیا و فراوانی رسوایی ها و بدی هایش پی ببری، چه آن که دنیا از آن حضرت گرفته شد و برای دیگران فراهم گشت و از شیر مادر دنیا باز گرفته شد و از زیبایی ها و زخارف آن دور گشت … پس به پیامبر پاک و پاکیزه ات اقتدا کن؛ زیرا که آن حضرت برای کسی که بخواهد به کسی تاسی جوید و از و پیروی کند. لقمه دنیا را با اطراف دندان می خورد (به اندازه ضرورت از دنیا بر می گرفت) و گوشه چشمی هم به دنیا نداشت.
پهلوهایش از همه لاغرتر و شکمش از همه گرسنه تر بود. دنیا به او پیشنهاد شد، اما از پذیرفتن آن سرباز زد و دانست که خدای سبحان چیزی (علاقه به دنیا) را دشمن دارد او هم آن را دشمن گرفت، چیزی را خرد می شمارد او هم خرد می شمارد. اگر در ما هیچ (عیبی) نبود جز همین که آنچه را خدا و پیامبرش دشمن دارند دوست داشته باشیم و آنچه را خدا و پیامبرش خرد شمرده اند بزرگ و با ارزش شماریم، همین خود برای مخالفت ما با خدا و سرپیچی از فرمانش کافی بود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله روی زمین غذا می خورد و همچون بردگان می نشست با دست خود کفشش را می دوخت و جامه اش را وصله می زد و بر الاغ برهنه سوار می شد و پشت سر خود شخصی دیگری را هم سوار می کرد.
پرده ای با نقش و نگار بر در خانه اش آویخته دید، به همسرش گفت: ای زن! این پرده را از جلو چشم من بردار؛ زیرا هرگاه به آن می نگرم به یاد دنیا و زرق و برق آن می افتم. او از ته دل از دنیا روی بر تافت و نام یاد آن را در جانش میراند و دوست داشت که زیب و زیور دنیا از جلو چشمش دور باشد، تا از آن جامه زیبایی تهیه نکند و آن را در جای آرامش ندارند و این ماندن همیشگی در آن نداشته باشد. پس دنیا را از جان خود بیرون راند و از دلش دور کرد و از چشمانش پنهان ساخت. آری! این چنین کسی که چیزی را دشمن بدارد از نگاه کردن به آن و از این که یاد و نام آن در حضورش برده شود نفرت دارد. راه و رسم رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را به بدی ها و عیب های دنیا رهنمون می شود، چه، او و نزدیکانش در دنیا همیشه گرسنه بودند و با این که مقام و منزلت عظیمی (نزد خداوند) داشت، زیب و زیورهای دنیا از او دور نگه داشته شد، پس هر بیننده ای، با دیده خرد خود بنگرد و ببیند که آیا خداوند با این کار محمد را تکریم کرده یا خوار و کوچکش نموده است؟
اگر بگوید، او را خوار و بی مقدار کرده است، سوگند به خدای بزرگ که دروغ و بهتان بزرگی زده است اگر بگوید: او را گرامی داشته است، پس بداند که خداوند دیگران را خوار و حقیر کرده است؛ چرا که دنیایی را که از نزدیک ترین و مقرب ترین افراد خود گرفته برای آنان گسترده است. پس آن که خواهان پیروی است به پیامبر خود تاسی جوید و گام در جای گام های او گذارد و هر جا که او در آمده است درآید و گر نه از تباه شدن ایمن نباشد؛ زیرا خداوند محمد صلی الله علیه و آله را نشانه قیامت قرار داد و بشارت دهنده بهشت و بیم دهنده از کیفر و عقوبت. او با شکم گرسنه از دنیا رفت و با سلامت به آخرت قدم گذاشت. تا زمانی که عمرش به سر آمد و دعوت پروردگارش را اجابت کرد، سنگی روی سنگ نگذاشت. چه منت بزرگی خداوند بر ما نهاده که نعمت وجود آن حضرت را به ما ارزانی داشت که پیشروی وی است که ما از او پیروی می کنیم و پیشوایی است که گام در جایی گام او می نهیم. ( خطبه 160)
248. عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله
کان لی فیما مضی اخ فی الله، و کان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه، و کان لا یشکو و جعا الا عند برئه.
گذشته برادری در مسیر جاذبیت الهی داشتم، کوچکی دنیا در چشمش او را در چشم من بزرگ می کرد و از هیچ دردی شکایت نمی کرد مگر زمانی که از آن درد بهبود حاصل شده بود. ( حکمت 289)
249. پیام های پیامبر
ارسله داعیا الی الحق و شاهدا علی الخلق، فبلغ رسالات ربه غیر وان و لا مقصر، و جاهد فی الله اعدآه غیر واهن و لا معذر امام من اتقی، و بصر من اهتدی.
و پیامبر صلی الله علیه و آله را فرستاد تا به حق فرا خواند و بر آفریدگان گواه باشد. او پیام های پروردگارش را رسان و در این راه نه سستی کرد و نه کوتاهی ورزید و در راه خدا با دشمنان او جنگید، بی آن که ناتوانی به او راه یابد، یا آن که عذر و بهانه آورد. او پیشوای پرهیزگاران و دیده ره یافتگان است. ( خطبه 116)
250. عامل جلوگیری از عذاب خدا
کان فی الارض امانان من عذاب الله، و قد رفع احد هما، فدونکم الاخر فتمسکوا به: اما الامان الذی رفع فهو رسول الله صلی الله علیه و آله و اما الامان الباقی فالاستغفار.قال الله تعالی: (و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون).
بر روی زمین دو عامل ایمن کنده از عذاب خدا وجود داشت که یکی از آن دو از دست رفت. پس آن دیگری را بگیرید و بدان چنگ زنید. اما آن ایمنی بخشی که از دست رفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و آن که باقی است، آمرزش خواهی است. خدای متعال می فرماید: (ای محمد)! تا تو را در میان آنان هستی، خدا عذابشان نمی کند و تا زمانی که آمرزش می طلبند، خدا عذابشان نکند. ( حکمت 88)
251. اراده و عزم نبوی
قائما بامرک مستوفزا فی مرضاتک، غیر ناکل عن قدم، و لا واه فی عزم.
پیامبر بر پا دارنده کار و فرمان توست و شتابنده در تحصیل رضایت تو، بی آنکه از پیشروی بترسد و عقب بنشیند و در عزم و اراده اش سستی نشان دهد. ( خطبه 72)
252. نشانه قیامت
جعل محمدا صلی الله علیه و آله علما للساعه.
خدایی بزرگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله را نشانه قیامت قرار داده است. ( خطبه 160)
253. واسطه از بین رفت گمراهی ها
اهل الارض یومئذ ملل متفرقه، و اهواء منتشره، و طرائق متشتته، بین مشبه لله بخلقه، او ملحد فی اسمه، او مشیر الی غیره، فهذا هم به من الضلالُه.
در آن روزگاران که خداوند ذو الجلال خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله را برانگیخت، مردم روی زمین مللی پراکنده و اقوامی با تمایلات متفرق در پیچاپیچ طرق درهم و برهم سرگردان و حیرت زده بودند، گروهی از آنان خدا را تشبیه به مخلوقاتش می کردند و گروهی دیگر در اسماء مقدسش الحاد می ورزیدند، جمع دیگری با نام های الهی اشاره به موهومات و موجودات پست می نمودند. خداوند سبحان آنان را به وسیله پیامبر اکرم از گمراهی نجات داد. ( خطبه 1)
254. حجت های خداوند
بعث الله رسله بما خصهم به من وحیه، و جعلهم حجه له علی خلقه، لئلا تجب الحجُه لهم بترک الاعذار الیهم، فدعا هم بلسان الصدق الی سبیل الحق.
خداوند، پیامبران خود را با آنچه از وحی خود به آنان اختصاص داده بود مبعوث گردانید و ایشان را بر مخلوقات خویش و دلیل خود قرار داد تا آن ها (یعنی مخلوقات) نتوانند نبودن حجت را وسیله عذر آوردن خود (به آگاه نبودنشان از او امر و نواهی الهی) قرار دهند، آن گاه خداوند با زبانی راستگو (یعنی زبان پیامبران) ایشان را به راه حق دعوت کرد. ( خطبه 144)
255. سرانجام اختیار کردن دینی جز اسلام
ارسله بحجه کافیه، و موعظه شافیه، و دعوده متلافیه، اظهر به الشرائع المجهوله، و قمع به البدع المدخوله، و بین به الاحکام المفصوله. فمن یبتغ غیر الاسلام دینا تتحقق شقوته، و تنفصم عروته، و تعظم کبوته و یکن مابه الی الحزن الطویل و العذاب الوبیل.
خداوند، پیامبر صلی الله علیه و آله را با دلیلی بسنده و اندرزی شفابخش و دعوتی جبران کننده فرستاد، به وسیله او شریعت ها و قوانین الهی ناشناخته مانده را آشکار ساخت و بدعت های نادرست را نابود کرد و احکام قطعی را بیان نمود. پس هر که دینی جز اسلامی اختیار کند بدبختی اش محقق است و دستگیره اش گسیخته و به سر در آمدنش سخت و فرجامش اندوه طولانی و عذاب شدید است. ( خطبه 161)
256. مایه کمال دین
افضت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد صلی الله علیه و آله، فاخرجه من افضل المعادن منبتا، … لها فروع طوال؛ و ثمر لا ینال: فهو امام من اتقی، و بصیره من اهتدی، … سنته الرشد، و کلامه الفصل، و حکمه العدل
با کرامت خداوند سبحان مقام پیامبری به محمد صلی الله علیه و آله رسید. پس آن حضرت را از بهترین خاندان برکشید … درخت دودمان او را به شاخه هایی است بلند و برافراشته و دست کسی به میوه آن نرسد. او پیشوای پرهیزگاران است و دیده ره یافتگان … رفتارش میانه روی و اعتدال است و طریقه اش راهنمایی و هدایت، سخنش حق را زا باطل خدا سازد و داوری اش به عدل و داد است. ( خطبه 94)
257. پاکی معنوی
تاس بنبیک الاطیب الاطهر صلی الله علیه و آله فان فیه اسوه لمن تاسی، و عزاء لمن تعزی.
پیروی کن از پیامبرت که پاک و پاکیزه تر از همه مخلوقات خدا بود، برای هر کسی که بخواهد پیروی از کمالات نماد در آن وجود مقدس است عالی ترین کمال برای تبعیت. و مهم ترین نسبت برای هر کسی که انتساب به او را بخواهد. ( خطبه 160)
258. فرمان بردن از پیامبر و اولیای امر
اما بعد، فقد بعثت الیکم عبدا من عبادالله، لا ینام ایام الخوف، فاسمعوا له، و اطیعوا امره فیما طابق الحق، فانه سیف من سیوف الله.
بعد از حمد و ثنا، من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزگار بیم و هراس نخوابد، از او بشنوید و فرمانش را در هر مورد که مطابق حق است اطاعت کنید؛ زیرا این مدر شمشیری از شمشیرهای خداوندی است. ( نامه 38)
259. پایان بخش وحی
ارسه علی حین فتره من الرسل، و تنازع من الالسن، فقفی، به الرسل، و ختم به الوحی.
خداوند او را در دورانی خالی از پیامبران و در دوران اختلاف در عقاید و سخنان فرستاد و او را در آخر پیامبران قرار داد و وحی را با نوبت او ختم فرمود. ( خطبه 133)
260. مسابقه در خوبی ها
و الذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربلهُ، و لتساطن سوط القدر حتی یعود اسفلکم اعلاکم، و اعلاکم اسفلکم، و لیسبقن سابقون کانوا قصرؤ ا، و لیقصرن سباقون کانوا سبقوا.
قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آوردن دین حق مبعوث گردانید، سخت در هم آمیخته و در هم و برهم و زیر و رو می شوید و به شدت غربال می گردید (تا صالح از طالح و خوب از بد جدا گردد) و هر آینه مانند دیگ جوشان که با تازیانه غلیان خود آنچه را در آن است زیر و رو می کند و بالاترین شما به پست ترین مقام بازگشت می نماید و هر آینه کسانی که در اسلام سابقه دارند، امام در وظایف (با دریافت حق خود) کوتاهی کرده اند، به طور یقین جلو خواهند افتاد و آنان که در خدمت به اسلام سابقه بسیاری دارند و مقامشان در اسلام جلوتر از دیگران است یقینا و قطعا باز خواهند ماند. ( خطبه 16)
261. حال مردم هنگام بعثت محمد
ابتعثه و الناس یضربون فی غمرهُ، و یموجون فی حیرهُ. قد قادتهم ازمُه الحین، و استغلقت علی افئدتهم اقفال الرین
خداوند او را مبعوث به رسالت فرمود، در حالی که مردم آن دوران غوطه ور در جهالت و گمراهی بودند و در اسارت فراز و نشیب امواج حیرت. آنان در مهار فرمان هلاکت به این سو کشیده می شدند و بر دل های آنان قفل های گناهان بسته بود. ( خطبه 191)
262. وصف پیامبران
فی صفهُ الانبیاء: فاستودعهم فی افضل مستودع، و اقرهم فی خیر مستقر … حتی افضت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد صلی الله علیه و آله، فاجرجه من افضل المعادن منبتا، و اعز، الارومات مغرسا؛ من الشجره التی صدع منها. نبیاه، و انتجب منها امناء عترته خیر العتر، و اسرته خیر الاسر، و شجرته خیر الشجر، نبتت فی حرم؛ و بسقت فی کرم؛ لها فروع طوال، و ثمر لا ینال.
آنان پیامبران را در برترین و دیعتگاه به ودیعت نهاد و در بهترین قرار گاه تثبیت فرمود تا آن گاه که کرامت خداوندی سبحانه و تعالی به محمد صلی الله علیه و آله منتهی گشت آن وجود مقدس را از برترین معادن رویاننده و عزیزترین اصول و ریشه ها برای کاشتن بیرون آورد. از آن درختی که خداوند آن را بشکافته و پیامبرانش را از آن بیرون آورده و امنای خود را از آن برگزیده است، عترت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بهترین عترت هاست و دودمانش بهترین دودمان ها و درختش بهترین درخت ها که در حرم روییده شده و به رشد رسیده است در کرم و مجد و شرف برای آن درخت شاخه هایی است بلند وثمری است غیر قابل وصول. ( خطبه 94)
263. روزگار لغزش و گناه
ارسله علی حین فتره من الرسل، و هفوه عن العمل، و غباوه من الامم.
خداوند سبحان او را در فاصله ای از پیامبر و در دوران لغزش جوامع از عمل و جهل و کودنی امت ها فرستاد. ( خطبه 94)
264. حکمت برگزیده شدن محمد
ان الله بعث محمدا صلی الله علیه و آله و سلم نذیرا للعالمین، و امینا علی التنزیل، و انتم معشر العرب علی شر دین، و فی شردار، منیخون بین حجاره خشن، و حیات صم، تشربون الکدر، و تاکلون الجشب، و تسفکون دماکم، و تقطعون ارحامکم. الاصنام فیکم منصوبه، و الاثام بکم معصوبه.
همانا خداوند متعال، محمد صلی الله علیه و آله را تبلیغ کننده بر عالمیان و امین برای فرستادن قرآن و رسالت، مبعوث نمود. در آن حال شما گروه عرب دارای بدترین دین بودید و در بدترین جامعه زندگی می کردید.
شما در میان سنگ های سخت و مارهای ناشنوا سکنی داشتید، آب های تیره می آشامیدند و غذای خشن می خوردید و خون های یکدیگر را می ریختند و از خویشاوندان خود قطع رابطه می نمودید، بت ها در میان شما (برای پرستش) نصب شده و گناهان و انحراف ها سخت به شما بسته بود. ( خطبه 26)
265. عمل بر طبق راه پیامبران
اعملوا، رحمکم الله، علی اعلام بینه، فالطریق نهج یدعو الی دار السلام.
ای مردم! خدا رحمتتان کند! به نشانه های آشکاری که خداوند در برابرتان قرار داده عمل کنید که راهی واضح و روشن است و شما را به سرای آسایش (یعنی در بهشت) دعوت می کند. ( خطبه 94)
266. روزگار مبعوث شدن پیامبر
ان الله سبحانه بعث محمدا صلی الله علیه و آله بالحق حین دنا من الدنیا الانقطاع، و اقبل من الاخره ء الاطلاع، و اظلمت بهجتها بعد اشراق، و قامت باهلها علی ساق. و خشن منها مهاد، و ازف منها قیاد، فی انقطاع من مدتها، و اقترب من اشراطها و تصرم من اهلها.
خداوند سبحان، محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبر مبعوث فرمود، در حالی که دنیا رو به پایان بوده و آخرت برای احاطه و اشراف روی آورده و شکوفایی دنیا پس از روشنایی آن رو به تاریکی نهاده بود. و آن دنیا برای اهل خود با شدت و مشقت ها رویاروی شده زمانش رو به زوال و شرایط فنا و نابودی آن نزدیک گشته بود و (بعثت پیامبر) هنگامی بود که دنیا از اهلش در حال بریدن بود. ( خطبه 198)
267. توصیف روزگار پیامبر
بعثه حین لا علم قائم؛ و لا منار ساطع، و لا منهج و اضح.
خداوند سبحان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به پیامبری برانگیخت، در آن هنگام نه نشانه ای از دین برپا بود و نه چراغی روشنگر و نه طریق و مسیری واضح. ( خطبه 196)
268. امین وحی الهی و خاتم رسولان
امین وحیه، و خاتم رسله، و بشیر رحمته و نذیر نقمته.
امین وحی و خاتم رسولان او بود و بشارت دهنده رحمت و ترساننده از عذاب او. ( خطبه 173)
269. روزگار در هم ریخت
ارسله علی حین فتره من الرسل، و طول هجعهُ من الامم و انتقاض من المبرم.
خداوند پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله را در دوران انقطاع وحی و رسولان و در امتداد خواب امت ها در تاریکی (جهالت ها) فرستاد، در آن هنگام اصول و قوانین حیات سعادتمندانه انسان ها (دین) شکسته بود. ( خطبه 158)
270. پیامبر، نوری در تاریکی جهل و نادانی
و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم، و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما، و یامرنی بالاقتداء به. و لقد کان یجاور فی کل یوم من اخلاقه علما، و یامرنی بالاقتداء به. و لقد کان یجاور فی کل سنته بحراء فاراه، و لا یراه غیری. و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله - و خدیجهُ و انا ثالثهما. اری نور الوحی و الرسالُه، و اشم ریح النبوه.
و لقد سمعت رنه الشیطان حین نزل الوحی علیه صلی الله علیه و آله فقلت: یا رسول الله ما هذه الرنه؟
فقال هذا الشیطان قد ایس من عبادته. انک تسمع ما اسمع، وتری ما اری، الا انک لست بنبی، و لکنک لوزیر، و انک لعلی خیر.
و لقد کنت معه صلی الله علیه و آله لما اتاه الملا من قریش، فقالوا له؛ یا محمد انک قد ادعیت عظیما لم یدعه اباوک و لا احد من بیتک، و نحن نسالک امرا ان انت اجبتان الیه و اریتناه، علمنا انک نبی و رسول، و ان لم
تفعل علمنا انک ساحر کذاب، فقال صلی الله علیه و آله: و ما تسالون؟
قالوا: تدعو لنا هذه الشجره حتی تنقلع بعروقها و تقف بین یدیک فقال صلی الله علیه و آله: ان الله علی کل شیء قدیر، فان فعل الله لکم ذلک، اتؤمنون و تشهدون بالحق؟
قالوا: نعم قال: فانی ساریکم ما تطلبون، و انی لاعمل انکم لا تفیئون الی خیر، و ان فیکم من یطرح فی القلیب، و من یحزب الاحزاب. ثم قال صلی الله علیه و آله: یا ایتها الشجره ان کنت تؤ منین بالله و الیوم الاخر، و تعلمین انی رسول الله، فانقلعی بعروقک حتی تقفی بین یدی باذن الله. فوالذی بعثه بالحق لانقلعت بعروقک حتی تقفی بین یدی باذن الله. فوالذی بعثه بالحق لانقلعت بعروقها، و جات و لها دوی شدید. و قصف کقصف اجنحه الطیر؛ حتی وقفت بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله مرفرفُه، و القت بغصنها الاعلی علی رسول الله صلی الله علیه و آله و ببعض اغصانها علی منکبی، و کنت عن یمینه صلی الله علیه و آله، فلما نظر القوم الی ذلک قالوا - علوا و استکبارا: فمرها فلیاتک نصفها و یبقی نصفها، فامرها بذلک، فاقبل الیه نصفها کاعجب اقبال و اشده دویا، فکادت تلتف برسول الله صلی الله علیه و آله، فقالوا - کفرا و عتوا: فمر هذا النصف فلیرجع الی نصفه کماکان، فامره صلی الله علیه و آله فرجع؛ فقلت انا: لا اله الا الله انی اول مؤمن بک یا رسول الله، و اول من اقربان الشجره فعلت ما فعلت بامر الله تعالی تصدیقا بنبوتک، و اجلا لا لکمتک. فقال القوم کلهم. بل ساحر کذاب، عجیب السحر خفیف فیه، و هل یصدقک فی امرک الامثل هذا! یعنوننی و انی لمن قوم لا تاخذهم فی الله لومه لائم، سیماهم سیما الصدیقین، و کلامهم کلام الابرار، عمار اللیل و منار النهار، متمسکون بحبل القرآن. یحیون سنن الله و سنن رسوله. لا یستکبرون و لا یعلون، و لا یغلون و لا یفسدون. قلوبهم فی الجنان و اجسادهم فی العمل.
خداوند متعال آن وجود نازنین را از موقعی که از شیر باز شد، شب و روز با یکی از بزرگ ترین فرشتگان همراه فرمود که آن حضرت را در مسیر اکتساب صفات و اتصاف به بهترین اخلاق دنیا قرار دهد. و در هر سال در کوه حرا مجاور می گشت من او را می دیدم و کسی جز من او را نمی دید. در آن روز اسلام و مسلمین در هیچ خانه ای نبود غیر از خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه و من سومین آنان بودم نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر پیامبری را استشمام می کردم. من ناله شیطان را در آن هنگام که وحی به آن نازل شد، شنیدم عرض کردم: یا رسول الله! چیست این ناله؟
فرمود: ناله شیطان است که به جهت ناامیدی از این که عبادت شود سر داده است، تو می شنوی آنچه را که من می شنوم و می بینی آنچه را من می بینم، ولی تو پیامبر نیستی، بلکه تو وزیر من هستی و تو در مسیر خیر قرار گرفته ای، و من با آن حضرت صلی الله علیه و آله بودم در آن موقع که قریش نزد آن حضرت آمدند و به او گفتند: ای محمد! تو ادعای بزرگی به راه انداخته ای، چنان ادعایی که پدران و دیگر دودمانت مطرح نکردند، ما چیزی از تو مسألت می کنیم و اگر به ما پاسخ دادی و آن را به ما ارائه نمودی می فهمیم که تو قطعا ساحر و دروغ گویی.
آن حضرت فرمود: سوال شما چیست؟
آنان گفتند: بخوان این درخت را تا از ریشه هایش کنده شود (و مجموع اجزایش) بیاید و در مقابل بایستند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست، آیا اگر خداوند این کار را برای شما کرد ایمان می آورید و به حق شهادت می دهید؟
آن حضرت فرمود: من به زودی آنچه را می خواهید به شما نشان می دهم، در حالی که می دانم شما به سوی خیر باز نخواهید گشت! در میان شما کسی است که در چاه انداخته می شود و کسی است که احزاب تشکیل می دهد.
سپس آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: ای درخت! به خدا و روز قیامت ایمان داری و می دانی که من رسول خدا هستم، با ریشه هایت از زمین درآی و با اذن خداوندی در برابر من بایست! سوگند به آن خدایی که او را بر حق برانگیخته است. آن درخت با ریشه هایش از جای کنده شد و به طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله گسترد و بعضی از شاخه هایش را هم روی شانه من انداخت و من در آن حال در طرف راست آن حضرت ایستاده بودم.
هنگامی که قوم قریش این معجزه دیدند از روی خود بزرگ بینی و تکبر، چنین گفتند: امر کن نیمی از این درخت بیاید و نیم دیگر بماند! حضرت به این خواسته آنان عمل کرد و به درخت امر فرمود، نیمی از آن درخت به طور شگفت انگیزتری از حالت اول و با صدایی شدیدتر به طرف پیامبر روی آورد و نزدیک بود به پیامبر خدا بپیچد، بار دیگر آن مردم از روی کفر و گردنکشی گفتند: دستور بده این نیمه درخت برگردد به آن نیمه اش (تا به صورت اولیه اش برگردد)! رسول خدا صلی الله علیه و آله امر فرمود نیمه درخت بر روی همان نیمه اول برگشت.
من گفتم: (لا اله الا الله) نیست خدایی مگر الله) من اولین مؤمن به تو هستم و من اولین کس هستم که اقرار کرد به این که آنچه را که درخت امروز انجام داد به امر خداوند تعالی و برای تصدیق نبوت و تجلیل و تعظیم سخن تو بود. در این هنگام همه آن قوم گفتند: این شخص پیامبر نیست بلکه ساحری است دروغگو که سحرش شگفت انگیز است و در این کار سبک دست تردست. و آیا کسی جز این شخصی (مقصودشان من (علی بن الی طالب) بودم وجود دارد که این ادعا و کار تو را تصدیق کند؟
و قطعی است من از قومی هستم که سرزنش کننده ای آنان را در راه خدا از کار باز نمی دارد. چهره آنان چهره با عظمت ترین راستگویان است و سخن نیکوکاران شب بیدار و هدایت گران روز.
آنان هستند تمسک کنندگان به قرآن، که سنت های خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله را احیاء می کنند، نه تکبر می ورزند و نه بلندگرایان اند و نه مردم را به زنجیر می کشند و نه فساد در روی زمین به راه می اندازند، دل های آنان دربهشت است و بدن های آنان در کار و کوشش. ( خطبه192)
271. نوری در تاریکی
اضات به البلاد بعد الضلاله المظلمه، و الجهاله الغالبه، و الجفوُه الجافیه، و الناس یستحلون الحریم، و یستذلون الحکیم؛ یحیون علی فتره، و یموتون علی کفره!
جوامع بشری بعد از گمراهی تاریک و جهالتی که بر همه غالب بود و خشونتی بسیار سخت، به وسیله او (پیامبر) روشن گشت. در آن هنگام مردم محرمات را حلال می شمردند و انسان حکیم را پست و خوار می نمودند، در دورانی بی خبر از علم و معرفت و دور از دین و فرهنگ زندگی می کردند و بر کفر و تباهی می مردند. ( خطبه 151)
272. مبعوث شدن پیامبر
بعث الله سبحانه محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم … ماخوذا علی النبین میثاقه، مشهوره سماته.
خداوند سبحان محمد رسول الله صلی الله علیه و آله برای انجام و عده خویش و اتمام اصل نبوت مبعوث نمود پیامبری با علامات مشهور. ( خطبه 1)
273. خصایل نیک پیامبر (ص)
بعث الله محمدا صلی الله علیه و آله شهیدا، و بشیرا و نذیرا، خیر البریه طفلا و انجبها کهلا، و اطهر المتطهرین شیمه، و اجود المستمطرین دیمه.
خداوند متعال محمد صلی الله علیه و آله را شاهد و بشارت دهنده و تهدید کننده مبعوث فرمود. پیامبری که در دوران طفلی بهترین مردم و در دوران بزرگسالی نجیب ترین مردم و از حیث اخلاق پاکترین پاکان و از حیث عطا سخی ترین اشخاصی بود که مورد توقع جود و احسان بوده اند. ( خطبه 105)
274. سرچشمه روشنایی و روشنی بخش تاریکی ها
اختاره من شجره الانبیاء، و مشکاه الضیاء، و ذوابُه العلیاء، و سره البطحاء و مصابیح الظلمه، و ینابیع الحکمه.
خداوند سبحان پیامبر را برگزید از درخت نسل پیامبران و چراغدان نور و پیشانی عظمت و مرکز مکه و چراغ های روشنگر تاریکی ها و سرچشمه های حکمت. ( خطبه 108)
275. یاد کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله)
فی ذکر النبی صلی الله علیه و آله: اوری قبسا لقابس، و انار علما لحابس، فهو امینک المامون، و شهیدک یوم الدین، و بعیثک نعمه "، و رسولک بالحق رحمه.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شعله ای از انوار دین مقدس اسلام را برای طالب و گیرنده نور برافروخت و علامت ارشاد برای کسی که در حیرت و ضلالت متوقف شده است، روشن ساخت. بار پروردگار! آن پیامبر امین و مامون تو و شاهد تو در روز قیامت و مبعوث از جانب توست که نعمتی برای جهانیان است و رسول بر حق تو که رحمتی است برای عالمیان. ( خطبه 106)
276. مبلغان خدا
لقد جاهرتکم العبر، و زجرتم بما فیه مزدجر. و ما یبلغ عن الله بعد رسل السماء الا البشر.
حوادث پند آموز به شما خود را نمایاندند، کارهای ممنوع به شما اعلام شده است، دستور الهی پس از پیامبران خدا فقط به وسیله ابلاغ می گردد. ( خطبه 20)
277. محبوبترین بندگان
احب العباد الی الله المتاسی بنبیه، و المتقص لاثره.
محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و قدم به جایی قدم او گذارد. ( خطبه 160)
278. برپا کننده احکام نورانی و نشانه های روشن گر
اوری قبس القابس، و اضاء الطریق للخابط، و هدیت به القلوب بعد خوضات الفتن و الاثام، و اقام بموضحات الاعلام، و نیرات الاحکام.
آن گاه که نور الهی را ابلاغ و در پهنه هستی منتشر ساخت که جویندگان انوار خداوندی را به مقصدشان نایل ساخت و راه را بر گمشده در تاریکی های جاهلیت روشن نمود، هم به وسیله او بود که دل های فرو رفته در فتنه ها و گناهان هدایت گشت. پیامبری عزیز که پرچم ها و علایم راهنما را برپا داشت و احکام نورانی خداوندی را ابلاغ و اجرا فرمود. ( خطبه 72)
279. فرمان بردن از پیامبر و اولیای امر
من کتاب للاشتر حین ولاه مصر: و اردد الی الله و رسوله ما یضلعک من الخطوب، و یشتبه علیک من الامور؛ فقد قال الله تعالی لقوم احب ارشادهم: (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول) فالرد الی الله: الاخذ بمحکم کتابه، و الرد الی الرسول: الاخذ بسنته الجامعه غیر المفرقه.
در نامه به مالک اشتر فرمودند: آن گاه که مشکل بزرگی تو را عاجز کرد و موضوع برایت مورد تردید قرار گرفت آن را به خدا و رسول صلی الله علیه و آله واگذار کن؛ زیرا خدای عزیز به مردمی که ارشاد آنان را دوست دارد چنین سفارش می کند (شما که ایمان آورده اید! از خدا، رسول و (اولی الامر) خودتان اطاعت کنید و اگر در موضوعی اختلاف پیدا کردید آن را به خدا و رسول صلی الله علیه و آله واگذار کنید واگذار کردن مشکلات به خدا این است که مطالبی را که از قرآن درک می کنیم عمل کنیم و رجوع کردن به رسول خدا صلی الله علیه و آله این است که سفارش های او را که مایه وحدت است (و از پیامبر صلی الله علیه و آله صادر شده بپذیر و آن مطالبی را که تفرقه افکن می باشد کنار بزن. ( نامه 53)
280. وضع روزگار پیامبر
بعثه و الناس ضلال فی حیره، و حاطبون فی فتنه قد استهوتهم الاهواء و استزلتهم الکبریاء.
خداوند سبحان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در حالی فرستاد که مردم در وادی حیرت گمراه و در آشوب مشوش و منحرف بودند، هواهای نفسانی آنان را در خود غوطه ور ساخته و کبر و نخوت در لغزشگاهشان انداخته بود. ( خطبه 95)
281. سخن علی (علیه السلام) در تمجید از پیامبر (صلی الله علیه و آله)
ابتعثه بالنور المضی، و البرهان الجلی، و المنهاج البادی، و الکتاب الهادی. اسرته خیر اسره، و شجرته خیر شجره، اعصانها معتدله و ثمارها متهدله. مولده بمکه و هجرته بطیبُه.
خداوند پیامبر را با نور روشنایی بخش و برهان آشکار و روش نمایان و کتاب راهنما مبعوث فرمود. خاندانش بهترین خاندان و درخت او بهترین درخت شاخه های آن معتدل میوه هایش در دسترس برای همه است، زادگاهش مکه و هجرتش به مدینه بود. ( خطبه 161)
282. آسان کننده ناهمواری ها
ارسله بالضیاء، و قدمه فی الاصطفاء، فرتق به المفاتق و ساور به المغالب و ذلل به الصعوبه، و سهل به الحزونه، حتی سرح الضلال عن یمین و شمال.
خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را با نور فرستاد و در گزیدن بر مقدم داشت و شکاف ها را به وسیله او ترمیم فرمود و او را به مردم قدرتمند پیروز فرمود. و دشواری را به وسیله او آسان و سختی های راه را به وسیله او هموار فرمود تا گمراهی را از راست و چپ برطرف ساخت. ( خطبه 213)
283. پیامبران مستضعف
فی صفه الانبیاء: کانوا قوما مستضعفین: قد اختبر هم الله لالمخمصه و ابتلاهم بالمجهده، وامتحنهم بالمخاوف، ومخضهم بالمکاره، فلا تعتبروا الرضا و السخط بالمال و الولد جهلا بمواقع الفتنه، و الاختبار فی موضع الغنی و الاقتدار، فقد قال سبحانه و تعالی: (ایحسبون ان ما نمدهم به من مال و بنین، نسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون) فان الله سبحانه یختبر عباده المستکبرین فی انفسهم باولیائه المستضعفین فی اعینهم.
در توصیف پیامبران علیه السلام می فرماید: آنان مردمانی مستضعف بودند که با گرسنگی و انواع فقر آنان را آزمایش کرد و به مشقت و سختی مبتلا فرمود، در رویدادهای وحشتناک امتحان نمود و با ناگواری ها تصفیه شان نمود. از روی نادانی به موارد فتنه آزمایش در موقعیت بی نیازی ملاک خشنودی و ناخشنودی خداوند را مال و اولاد تلقی نکنید. خداوند سبحان و با عظمت چنین فرموده است: (آیا گمان می کنند این که ما به وسیله مال و فرزندان آنان را کمک می نماییم و آنان را در وصول به خیرات سرعت می دهیم؟ (نه چنین است) آنان می فهمند.) زیرا خداوند سبحان آزمایش می کند بندگان مستکبر خود را که در نزد خویشتن بزرگ و چشمگیرند! به وسیله دوستان خود در چشمان آن مستکبران بینوایان اند. ( خطبه 192)
284. فضیلت مستضعفان
الله سبحانه جعل رسله اولی قوه فی عزائمهم، وضعفُه فیماتری الاعین من حالاتهم، مع قناعه تملا القلوب و العیون غنی، و خصاصه تملا الابصار و الاسماع اذی.
خداوند سبحان رسولان خود را در تصمیم هایی که برای ابلاغ دین خداوندی می گرفتند نیرومند ساخته و در پدیده های ظاهری که با چشمان حسی دیده می شوند ناتوان نموده بود، با قناعتی که دل ها را پر می کرد و چشم ها را بی نیاز می ساخت و با فقر و نیازمندی که آزار آن چشم ها و گوش ها را پر می ساخت. ( خطبه 192)
285. سرور بندگان
اشهد ان محمدا عبده و رسوله، و سید عباده، کلما نسخ الله الخلق فرقتین جعله فی خیر هما، لم یسهم فیه عاهر، و لا ضرب فیه فاجر.
گواهی می دهم که حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده خدا و سرور بندگان اوست.
هنگامی که خداوند آفریدگانش را به دو بخش (نیک و بد) تقسیم کرد، (نور وجود) آن حضرت را در بهترین آن دو به ودیعه نهاد. ناپاکان در شب او سهمی نداشتند و گناهکاران را در او هیچ دخالتی نبود. ( خطبه 214)
286. مایه بصیرت و بینایی
فی ذکر النبی صلی الله علیه و آله: افضت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد صلی الله علیه و آله … فهو امام من اتقی، و بصیره من اهتدی، سراج لمع ضَوْؤُه، و شهاب سطع نوره، و زند برق لمعمه.
کرامت خداوندی سبحان و تعالی به محمد صلی الله علیه و آله منتهی گشت، آن حضرت صلی الله علیه و آله پیشوایی کسی است که تقوا بورزد و وسیله بینایی است برای کسی که هدایت یافته باشد. چراغی است که روشنایی اش درخشیده و ستاره ای است که نورش بارز و آشکار است و آتشزنه ای است که معلمان آن برق تولید نموده است. ( خطبه 94)
287. فروتنی صفت پیامبران
لو رخص الله فی الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصه انبیائه و اولیائه. و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر، و رضی لهم التواضع.
اگر بنا بود خداوند به بعضی از بندگانش رخصت بدهد که به او کبر بورزند قطعا به پیامبران و اولیاء خاص خود اجازه می داد، ولکن خداوند سبحان زشتی تکبر و خود پسندی را برای آنان ناپسند دانست و فروتنی را برای آنان پسندید.( خطبه 192)
288. نامه علی (علیه السلام) به معاویه
من کتابه الی معاویه: کان رسول الله صلی الله علیه و آله اذا احمر الباس، و احجم الناس، قدم اهل بیته فوقی بهم اصحابه حر السیوف و الاسنه. فقتل عبیدهُ بن الحارث یوم بدر، وَ قُتِلَ حَمْزَهُ یَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ یَوْمَ مُؤْتَهَ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که سختی های جنگ بالا می گرفت و مردم به عقب بر می گشتند، اهل بیت علیه السلام خود را پیش می انداخت و یاران خود را از حرارت سوزان شمشیرها و نیزه ها حفظ می کرد، چنان که عبیده بن الحارث در جنگ بدر و حمزه در نبرد احد و جعفر در کارزار مؤته به شهادت رسیدند. ( نامه 9)
299. دو گروه رسول
بعث الی الجن و الانس رسله، لیکشفوا لهم عن غطائها و لیحذر و هم من ضرائها، و لیضربوا لهم امثالها، و لیبصروهم عیوبها، و لیهجموا علیهم بمعتبر من تصرف مصاحها و اسقامها و حلالها و حرامها و ما اعد الله للمطیعین منهم و العصاه من جنه و نار، و کرامه و هوان.
رسولان خود را به دو گروه جن و انس فرستاد تا پرده های ظلمانی دنیا را از جلو چشمان آنان بردارند و از آسیب های دنیا بر حذرشان بدارند و از دنیا مثل ها برای آنان بیان کنند و بر عیوب آن، بینایشان سازند و به آن مردم ملاک ها و اصول معتبر را در موقع رویارویی و تصرف در تندرسیتی ها و بیماری های دنیا و حلال و حرام آن بفهمانند و به آنان بفهمانند که خداوند چه پاداشی برای مردم مطیع و چه مجازاتی برای مردم گنهکار از بهشت و دوزخ و کرامت و اهانت آماده فرموده است. ( خطبه 183)
290. راهنمایان شبهات
ما برح لله - عزت آلاوه - فی الرهه، و فی البرهه، و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم، و کلمهم فی ذات عقولهم، فاستصبحوا بنور یقظه فی الابصار و الاسماع و آلافئده، یذکرون بایام الله، و یخوفون مقامه، بمنزله الادله فی الفلوات. من اخذ القصد حمدوا الیه طریقه، و بشروه بالنجاه، و من اخذ یمینا و شمالا ذموا الیه الطریق و حذروه من الهلکه، و کانوا کذلک مصابیح تلک الظلمات، و ادله تلک الشبهات.
برای خداوند متعال که عزیز است نعمت های او زمانی بعد از مانی و در مدت های متناوب، بندگانی است که خداوند در اندیشه ها آنان رازها می گوید، و در عقول و دل های آنان سخن می گوید. آن رهروان کوی حق با نور بیداری در چشم ها و گوش ها و دل هایشان کسب روشنایی نمودند، مردم را به روزهای خداوندی یادآور می شوند و آنان را از مقام ربوبی بیمناک می سازند، آنان راه یافتگان به منزله راهنمایان در بیابان ها هستند. هر کسی که راه راست را انتخاب کند او را برای گزینش مزبور سپاس گویند و از افتادن در هلاکت بر حذرش دارند و بدین سان چراغ هایی در آن تاریکی ها بودند و راهنمایانی در آن مشکلات. ( خطبه 222)
291. سر برانگیختن حضرت محمد (ص)
بعثت فیهم رسله، و واتر الیهم انبیاه لیستادو هم میثاق فطرته ویذکروهم منسی نعمته، و یحتجوا علیهم بالتبلیغ، و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات المقدوره.
خداوند فرستادگان خود را در میان خلق فرستاد و پیامبرانش را پی در پی (یا با فاصله) به سوی آنها، مبعوث گردانید تا از ایشان بخواهند پیمانی را که در سرشت و فطرتشان نهاده بود ادا نمایند و نعمت الهی را که به فراموشی سپرده شده بود به یادشان آورند و با تبلیغ فرمان های خداوندی حجت را بر آن ها تمام کنند و عقلی که موجب معرفت حق است و در وجودشان نهان گردیده بود در ایشان برانگیزند و نشانه های قدرت الهی را که با دست تقدیر به وجود آمده به ایشان نشان دهند. ( خطبه 1)
292. نتیجه اطاعت از پیامبر
اعلموا انکم ان اتبعتم الداعیی لکم، سلک بکم منهاج الرسول و کفیتم موونه الاعتساف، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق.
بدانید! اگر شما از کسی پیروی می کردید که شما را به سوی حق دعوت می کند و شما را بر طریق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توجیه و تحریک می نماید، از کج روی بی نیاز می گشتند و بار سنگین (خطاها) را از دوش خود می انداختید. ( خطبه 166)
293. خشوع پیامبران
لو کانت الانبیاء اهل قوه لا ترام … لکان ذلک اهون علی الخلق فی الاعتبار، و ابعد لهم فی الاستکبار … و لکن الله سبحانه اراد ان یکون الاتباع لرسله و التصدیق بکتبه و الخشوع لوجهه و الاستکانه لامره و الاستسلام لطاعته امورا له خاصه لا تشوبها من غیرها شائبه. و کلما کانت البلوی و الاختبار اعظم کانت المثوبه و الجزاء اجزل.
اگر پیامبران نیرومندانی بودند که کسی و یا مقامی نمی توانست قصد سوئی به آنان داشته باشد و دارای عزتی بودند که مورد ظلم قرار نمی گرفتند. این نیرومندی ها ایجاب می کرد که مردم از پیامبران به آسانی بپذیرند و در برابر آنان استکبار نورزند، ولیکن خداوند سبحان خواست که پیروی از رسولان او و تصدیق کتاب های او و خشوع به مقام ربوبی او و تمکین به امر او و تسلیم محض به اطاعت او، اموری خاص آن ذات اقدس باشد و با هیچ خارج از آن امور، آلوده نگردد و هر اندازه ابتلاء و آزمایش بزرگتر باشد پاداش و جزا با عظمت تر می باشد. ( خطبه 192)
294. بنده و فرستاده خدا
أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَ تقْدِيمِ نُذُرِه .
شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده او است که وی را برای اجرای فرمان خود و ابلاغ دلی هایی بر درست بودن شریعت و بیم دادن از کیفرهای او که در انتظار معاندین است فرستاد. ( خطبه 83)
295. موجبات نعمت
انظروا الی مواقع نعم الله علیهم حین بعث الیهم رسولا، فعقد بملته طاعتهم، و جمع علی دعوته الفتهم. کیف نشرت النعمه علیهم جناح کرامتها، و اسالت لهم جداوال نعیمها، و التفت المله بهم فی عوائد برکتها، فاصبحوا فی نعمتها غرقین.
بنگرید به موارد نعمت هایی که خداوند به وسیله برانگیختن رسولی به آنان عنایت فرمود، اطاعت آن مردم را به دینی که آورده جلب و محکم ساخت و انس و الفت آنان را به دعوت خود جمع فرمود،؛ در این هنگام نعمت با کرامت خود را برای آنان بگستراند و نهرهای نعمت هایش را بر آنان به جریان انداخت و دین اسلام آنان را به فواید و نتایج برکات آن دین جمع نمود، پس در نعمت آن غوطه ور گشتند. ( خطبه 192)
296. رمز ارسال رسولان
سبحانک خالقا و معبودا! بحسن بلائک عند خلقک خلقت دارا، وجعلت فیها مادبه: مشربا و مطعما و ازواجا و خدما، و قصورا و انهارا، و زروعا و ثمارا، ثم ارسلت داعیا یدعوالیها فلا الداعی اجابوا، و لا فیما رغبت رغبوا، ولا. لی ما شوقت الیه اشتاقوا. اقبلوا علی جیفه قد افتضحوا باکلها، و اصطلحوا علی حبها.
ای خدا! که خالق و معبود همه موجودات هستی، تو را برای آزمایش نیکویی که نسبت به مخلوقاتت دارد می ستایم. تو سرایی را آفریدی (مقصود بهشت است) و انواع هر چیزی که برای میهمانی تهیه می شود از نوشیدنی و خوردنی و همسران و خدمتکاران و کاخ خا و نهرها و محصولات زمینی و میوه های درختی در آن قرار دادی. آن گاه کسی را فرستادی تا مردم را به برخورداری از آن نعمت ها دعوت کنند مقصود پیامبران است، لیکن آن ها نه این دعوت را پذیرفتند و نه به آنچه تو ایشان را به آن ترغیب فرمودی رغبتی نشان دادند و نه به چیزی که به آن تشویقشان کردی اشتیاقی نشان دادند، به لاشه دنیا رو آوردند و با خوردن آن خویشتن را رسوا ساختند و در دوستی ان با یکدیگر هماهنگ شدند. ( خطبه 109)
297. نزدیک ترین مردم به پیامبران
ان اولی الناس بالانبیاء اعلمهم بما جاؤ وا به، ثم تلا: (ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه وهذا النبی و الذین آمنوا) ثم قال: ان ولی محمد من اطاع الله و ان بعدت لحمته، و ان عدو محمد من عصی الله و ان قربت قرابته!
قطعا شایسته ترین مردم به پیامبران، داناترین آنان به چیزی است که پیامبران آورده اند. سپس آن حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود: (قطعی است که شایسته ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی می کند و این پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند) سپس فرمود: دوست محمد صلی الله علیه و آله کسی است که خدا را اطاعت کند، اگر چه ارتباط گوشتی (خویشاوندی) با آن حضرت نداشته باشد و دشمن محمد صلی الله علیه و آله کسی است که خدا را معصیت کند، اگر چه خویشاوندی نزدیک داشته باشد. ( حکمت 96)
298. داستان موسی و فرعون
لقد دخل موسی بن عمران و معه اخوه هارون علیه السلام علی فرعون، و علیها مدارع الصوف، و بایدیهما العصی، فشرطاله - ان اسلم بقاء ملکه، و دوام عزه، فقال: (الا تعجبون من هذین یشرطان لی دوام العز، و بقاء الملک، و هما بما ترون من حال الفقر و الذل، فهلا القی علیهما اساوره من ذهب؟) اعظاما للذهب و جمعه، و احتقارا للصوف و لبسه!
حضرت موسی بن عمران علیه السلام با برادرش هارون وارد شدند در حالی که لباسی از پشم داشتند و عصایی به دست. آن دو بزرگوار علیه السلام به فرعون شرط کردن که اگر اسلام را بپذیرد، ملکی که در اختیار دارد برای او باقی بماند و عزتش پایدار. فرعون مستکبر (به قوم خود) چنین گفت: آیا تعجب نمی کنید
از این که این دو نفر با حال فقر و ذلتی که دارند برای من شرطی پیشنهاد می کنند که اگر آن را پذیرفتم (اسلام را قبول کردم) عزتم پایدار و ملکم باقی بماند؟
آیا برای ادعای چنین مقامی شایسته نبود که دستبندهای طلا بر دست داشتند؟
این سخن باطل فرعون ناشی از آن بوده است. ( خطبه 192)
299. دعای علی علیه السلام به درگاه خدا در مورد پیامبر (ص)
اللهم … اجعل شرائف صلواتک، و نوامی برکاتک، علی محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق، و الفاتح لما انغلق، و المعلن الحق بالحق …اللهم افسح له مفسحا فی ظلک؛ و اجزه مضاعفات الخیر من فضلک اللهم و اعل علی بناء البانین بناء و اکرم لدیک منزلته، و اتمم له نوره، و اجزه من ابتعاثک له مقبول الشهاده، مرضی المقاله، ذا منطق عدل، و خطبة فصل.
خداوندا! درودهای شریف و برکات فزاینده خود را بر بنده و رسولت محمد صلی الله علیه و آله بفرست که پایان دهنده گذشته است و گشاینده گره های پیچیده، پیامبر که حق را بر مبنای حق اعلان نمود. بار الها! عرصه وسیعی از سایه بیکرانت را بر او بگستران و پاداشی از خیر فراوان از فضل و احسانت بر او عنایت فرما. خداوند! بنایی را که (او برای نجات انسان ها) نهاده است از همه بناهای بنیانگزاران بلندتر بدار. (یا در دیار ابدیت منزلت و مقام او بالاتر از همه منزلت ها و مقامات بفرما) و مقام او را در پیشگاهت عزیز و مکرم فرما و نوری را که بر آن وجود پاک عنایت فرموده ای تکمیل نما و او را در برابر برانگیختنش (برای رسالت عظمی، پاداش لطف فرما) و شهادتش را مقبول و گفتارش را مورد رضایت و منطقش را داد گرانه و سخنش را جدا کننده حق از باطل قرار بده.( خطبه 72)
300. حقارت دنیا در نظر پیامبر
یکون الستر علی باب بیته فتکون فیه التصاویر فیقول: یا فلانه - لا حدی ازواجه - غیبیه عنی فانی اذا نظرت الیه ذکرت الدنیا و زخارفها فاعرض عن الدنیا بقلبه، و امات ذکرها من نفسه، و احب ان تغیب زینتها عن عینه.
(پیامبر) گاهی می دید پرده ای صورتگری و نقاشی شده از در خانه اش آویخته است به زنش می فرمود: آن پرده را از جلوی چشم دور کن؛ زیرا وقتی که بر آن می نگرم، دنیا و زر و زیورهایش را به یاد می آورم. او از ته دل از دنیا اعراض می نمود و یاد آن را از نفسش می راند. لذا دوست داشت که زینت دنیا را از دیدگانش دور بدارد.(خطبه 160)
301. لطف خداوند در فرستادن پیامبر
لم یخل الله سبحانه خلقه من نبی مرسل، او کتاب منزل، او حجه لازمه، او محجُه قائمه؛ رسل لا تقصر بهم قلهُ عددهم، و لا کثره المکذبین لهم: من سابق سمی له من بعده، او غابر عرفه من قبله.
خدای سبحان مخلوقات خود را از وجود پیغمبری که از سوی او فرستاده شده یا کتابی که از آسمان فرود آمده یا دلیل استواری که هر کس را ملزم به پذیرفتن می کند، یا راهی واضح و ثابت، خالی نگذاشت. پیغمبرانی که کمی تعداد ایشان و کثرت مخالفانشان باعث نشد که در ادای وظیفه رسالت، کوتاهی ورزند، از جمله این پیامبران کسی بوده (یا کسانی بوده اند)که نام پیامبری بعدی برای او (از سوی خدا) ذکر شده بود، یا کسی که بعدا آمده، اما پیامبر قبلی وی را معرفی کرده بوده است. ( خطبه 1)
302. تمام شدن حجت خدا با پیامبر (ص)
لم یخلهم بعد ان قبضه، مما یؤکد علیهم حجه ربوبیته، و یصل بینهم و بنی معرفته، بل تعاهدهم بالحجج علی السن الخیره من انبیائه، و متحملی و دائع رسالاته، قرنا فقرنا؛ حتی تمت بنبینا محمد صلی الله علیه و آله حجته.
پس از درگذشت آدم علیه السلام خداوند مردم را از اموری که دلیل پروردگاری او را برایشان مؤکد و استوار سازد و در میان آنان و شناخت خود پیوستگی برقرار نماید خالی و بی نصیب نگذاشت، بلکه با دلیل هایی که بر زبان پیامبران برگزیده و حاملان امانت های و برای بندگانش جاری می شد، با مردمان پیمان بست، نسلی پس از نسلی می آمد و زمان سپری می شد تا این که حجت و دلیل خدا بر بندگانش با وجود پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله کامل و تمام گردید. ( خطبه 91)