ظهور و انعکاس اعمال در قیامت (2)
مقدمه
در شماره 115 اشاره شد که اعمال و رفتار انسان دارای ظاهر و باطنی است.ظاهرش همان است که در این دنیا دیده می شود و باطن و حقیقت آن در عالم آخرت آشکار خواهد شد.
گروهی از انسانها بر اثر اعمال نیک، چهره هایی نورانی و سفید دارند که در شماره قبل به آنها پرداخته و این عناوین به عنوان عوامل نورانی بودن چهره بررسی شد. طاعت خدا در تاریکی شب، وضو و روزه دارای، شیعه علی بودن، دوستی برای خدا، صلوات بر محمد و آل محمد، سخنان خوب و نیکو، عامل نورانی شدن چهره در قیامت شمرده شد. در این شماره به بررسی سیه چهرگان می پردازیم.
سیه چهرگان
قرآن به این حقیقت اشاره دارد که «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه»؛[1] «روزی که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه شود.» در دعای وضو نیز می خوانیم: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوه...؛[2] خدایا! صورتم را سپید فرما در روزی که چهره ها در آن روز سیاه می شوند.»
اموری که باعث می شود گروهی با چهرة سیاه در قیامت ظاهر شوند، گاهی امور اعتقادی و اصولی، و گاه انحرافات عملی و ارتکاب گناهان بزرگ، و زمانی عمل نکردن به وظایف اخلاقی و صنفی و گاه ... است. تلاش می کنیم اهم این امور را در چند بخش ارائه دهیم:
الف. اعتقادات
1. افترا بستن بر خدا
افترای بر خدا نوعاً در بی اعتقادی به خداوند ریشه دارد. کسانی که خدا و اوصاف او را درست نشناخته اند، به افترا روی می آورند. خداوند متعال در قرآن کریم، باطن این افترا را این گونه ترسیم کرده است: «وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذینَ کَذَبُوا عَلَی اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَیْسَ فی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرین»؛[3] «روز قیامت می بینی کسانی که بر خدا دروغ بسته اند، چهره هایشان سیاه است. آیا دوزخ جای متکبران نیست؟»
حضرت صادق(ع) در توضیح و تفسیر آیه فرمود، مراد این است که «مَنِ ادَّعَی أَنَّهُ إِمَامٌ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ قِیلَ وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً فَاطِمِیّاً قَالَ وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً فَاطِمِیّاً؛[4] کسی که ادعا کند امام [بر حق است] و حال آنکه امام نیست [این کار، افترا بر خدا است.] گفته شد: هر چند شخص مدّعی، علوی نسب و فاطمی نسب باشد؟ حضرت فرمود: هر چند علوی تبار و فاطمی نسب باشد [باز هم با این مدّعی کاذب با چهرة سیاه وارد محشر می شود].»
2. کفر و بدعت گذاری
کفر، ظاهری دارد که همان انکار خدا و قیامت و شریک قائل شدن برای خداوند است؛ ولی باطن کفر، سیاهی و ظلمتی است که در عالم آخرت خود را نشان می دهد و همین طور بدعت گذاری در دین مشوش کردن چهره دین است که حقیقت آن در روز قیامت به صورت سیاهی چهره نمودار می شود.
در قرآن کریم می خوانیم: «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُون»؛[5] [آن عذاب بزرگ نفاق افکنان] روزی خواهد بود که صورتهایی سفید وصورتهایی سیاه می شود؛ امّا آنها که چهره هایشان سیاه شده [به آنها گفته می شود] آیا پس از ایمان کافر شدید؟ سپس (اکنون) بچشید عذاب را در برابر آنچه کفر ورزیدید.»
امیر مومنان(ع) در تفسیر این آیه چنین فرمود: «هُمْ اَهْلُ الْبِدَعِ و الْاَهواءِ وَ الْآراءِ الْباطِلَةِ مِنْ هذِهِ الْاُمّةِ؛[6] آنها بدعتگزاران و هواپرستان و صاحبان آرای باطل از این امّت هستند.»
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «قسم به کسی که جانم در دست اوست! برخی اصحاب من، کنار حوض بر من وارد می شوند و دور من را می گیرند. پس من می گویم: اصحابم! اصحابم! پس به من گفته می شود: نمی دانی بعد از تو چه (بدعتهایی) حادث کردند و مرتد شدند و به عقب برگشتند.»[7]
3. دشمنی با اهل بیت:
دوستی اهل بیت عامل اتصال به آنها است و عامل نورانیت انسان می شود؛ ولی قطع رابطه و یا دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت: باعث سیاه شدن چهره است.
پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُنْسِئَ اللَّهُ لَهُ فِی أَجَلِهِ وَ أَنْ یَتَمَتَّعَ بِمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ فَلْیَخْلُفْنِی فِی أَهْلِی خِلَافَةً حَسَنَةً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَخْلُفْنِی فِیهِمْ بَتَکَ اللَّهُ عُمُرَهُ وَ وَرَدَ عَلَیَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُه؛[8] هر کس دوست دارد که خداوند مرگش را به تأخیر اندازد (و عمرش طولانی شود) و بهره مند شود از آنچه خدا به او عطا کرده است، باید درباره اهل بیت من به نیکی و خوبی رفتار کند و اگر کسی چنین نکند، خدا عمر او را کوتاه می کند و در روز قیامت با چهره ای سیاه بر من وارد می شود.»
ابوذر نقل کرده است، وقتی آیه «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه؛» نازل شد رسول خدا(ص) فرمود: «امّت من روز قیامت با پنج (نوع) پرچم بر من وارد می شوند:
1. پرچمی از گوساله پرستان این امت. پس من از آنها می پرسم: «پس از من با ثقلین (کتاب و عترت) بعد از من چه کردید؟» پس می گویند: «اما [ثقل] اکبر [= قرآن] را تحریف [معنوی] کردیم و پشت سرمان انداختیم [و بدان عمل نکردیم] و امّا [ثقل] اصغر را [یعنی اهل بیت:] پس با او دشمنی کردیم و او را مبغوض دانستیم و در حق او ظلم و ستم روا داشتیم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَی النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِینَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُکُم؛ پس من می گویم وارد جهنم شوید؛ در حالی که تشنه هستید و چهره های شما سیه شده است.»
2. سپس پرچمی با فرعون این امّت بر من وارد می شوند. پس می پرسم: «پس از من با ثقلین چه کردید؟» می گویند: «امّا [ثقل] اکبر را پس تحریف [معنوی] کردیم و پاره کرده، با آن مخالفت کردیم، و امّا با [ثقل] اصغر دشمنی کردیم و به قتل رساندیم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَی النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِینَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُکُم؛ پس می گویم: وارد آتش شوید؛ در حالی که سخت تشنه و روسیاه هستید.»
3. سپس پرچمی با سامری این امّت بر من وارد می شوند. آن گاه می پرسم «پس از من با ثقلین چه کردید؟» می گویند: «امّا [ثقل] اکبر را نافرمانی و رها کردیم (به آن عمل نکردیم) و امّا [ثقل] اصغر را خوار [و ذلیل]، و [حقشان را] ضایع کردیم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَی النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِینَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُکُم؛ پس می گویم: با تشنگی شدید و روسیاهی وارد آتش شوید.»
دوستی اهل بیت عامل اتصال به آنها است و عامل نورانیت انسان می شود؛ ولی قطع رابطه و یا دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت: باعث سیاه شدن چهره است
4. آن گاه پرچم ذی الثدیه با اوّلین فرد از خوارج وآخرین آنها بر من وارد می شوند. پس از آنها می پرسم: «پس از من با ثقلین چه کردید؟» می گویند: «امّا [ثقل] اکبر را باز کردیم و از آن بیزاری جستیم و امّا [با ثقل] اصغر جنگیدیم و کشته شدیم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَی النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِینَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُکُم؛ پس فرمان می دهم که وارد آتش شوید؛ در حالی که سخت تشنه و روسیاه هستید.»
5. آن گاه پرچم پیشوای متقین و آقای وصیین ... و وصی رسول ربّ العالمین وارد می شود. پس می پرسم: «پس از من، با ثقلین چه کردید؟» می گویند: «از ثقل اکبر، پیروی و اطاعت کردیم و امّا با اصغر دوستی و اظهار محبت و یاری کردیم؛ تا آنجا که خون ما ریخته شد.» پس می گویم: «وارد بهشت شوید در حالی که سیراب و سفید چهره هستید.»[9]
همچنین حضرت سجاد(ع) درباره دوستان و دشمنان اهل بیت: فرمود: «حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یَبْعَثَ وَلِیَّنَا مُشْرِقاً وَجْهُهُ نَیِّراً بُرْهَانُهُ عَظِیماً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُه وَسَیَجِیءُ عَدُوَّنَا یَوْمَ الْقِیَامَه مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُدْحَضَّةً عِنْدَاللهِ حُجَّتُهُ؛[10] بر خداوند حق است که دوستان ما [اهل بیت:] را با صورتی درخشنده و برهان [و دلیل] نورانی و حجّت و استدلالی محشور کند که نزد خداوند بزرگ است؛ ولی دشمن ما، وارد قیامت می شود؛ در حالی که چهره اش سیاه و دلیلش نزد خداوند باطل شده است.»
این روایات به خوبی نشان می دهد کسانی که از مسیر اهل بیت: منحرف شدند و از در ستیزه و دشمنی با آنها وارد شدند روز قیامت با چهره سیاه و ظلمانی محشور می شوند.
ب. اعمال و رفتارهای ناروا
برخی اعمال زشت و گناهان بزرگ، باطن انسان را تغییر می دهد و باعث محشور شدن با چهره سیاه و ظلمانی در روز قیامت می شود.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ الَّذینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون»؛[11] «و کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند و ذلّت و خواری چهرة آنها را می پوشاند و هیچ چیز نمی تواند آنها را از [مجازات] خدا نگه دارد، [چهره هایشان آن چنان سیاه و تاریک است که] گویی پاره هایی از شب تاریک، صورت آنها را پوشانده است. آنها یاران آتش اند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
امام صادق(ع) فرمود: «اَمَا تَرَی الْبَیْتَ إِذَا کانَ اللَیلَ کانَ أَشَدَّ سَواداً فکذلِکَ هُمْ یَزْدادُون سَوَداً؛[12] آیا خانه را دیده اید وقتی شب هنگام شود [و چراغی روشن نباشد] به شدّت سیاه است. پس این گناهکاران نیز این گونه بر سیاهی [چهره های] شان افزوده می شود.»
از میان گناهان به برخی گناهان کبیره و بزرگ به صورت ویژه اشاره شده است که در سیاهی چهره های گناهکاران، نقش خاصی دارد که به اهم آنها اشاره می شود:
1. شراب خواری
هر چند پس از پیروزی انقلاب بساط شراب خواری به صورت رسمی جمع شده است؛ ولی در سالهای اخیر کم کم این مادّه خطرناک و «امّ الفساد» در گوشه و کنار کشور راه پیدا کرده و در برخی مجالس و محافل، چهره نمایان کرده است که جا دارد خطر آن گوشزد شود.
امام باقر(ع) فرمود: «یَأْتِی شَارِبُ الْخَمْرِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُدْلَعاً لِسَانُهُ یَسِیلُ لُعَابُهُ عَلَی صَدْرِهِ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ بِئْرِ خَبَالٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا بِئْرُ خَبَالٍ قَالَ بِئْرٌ یَسِیلُ فِیهِ صَدِیدُ الزُّنَاةِ؛[13] شراب خوار در روز قیامت وارد محشر می شود در حالی که صورتش سیاه شده و زبانش از حلقومش خارج شده و آب دهانش بر سینه اش جاری شده است و بر خداوند است که او را از چاه خبال سیراب کند. راوی می گوید پرسیدم: چاه خبال چیست؟ فرمود: چاهی است که در آن، آب زناکاران ریخته می شود.»
امام صادق(ع) فرمود: «شَارِبُ الْخَمْرِ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مَائِلًا شَفَتُهُ مُدْلَعاً لِسَانُهُ یُنَادِی الْعَطَشَ الْعَطَش؛[14] شراب خوار در روز قیامت وارد محشر می شود، در حالی که صورتش سیاه شده، و لب او آویزان شده و زبانش از دهانش بیرون آمده است. فریاد می زند: تشنه ام! تشنه ام!»
2. گواهی ناحق و کتمان حق
انکار حق، در واقع جلوگیری از تابش نورانیت حق است که برای انکار کنندگان تاریکی و ظلمت را در پی دارد.
هر کس به ناحق، گواهی و شهادت دهد، و یا در جایی که باید حق را اظهار کند آن را کتمان کند، اثرش این است که با چهره سیاه وارد محشر می شود.
پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: «مَنْ کَتَمَ شَهَادَةً أَوْ شَهِدَ بِهَا لِیُهْدِرَ لَهَا بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِیَزْوِیَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَةٌ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِی وَجْهِهِ کُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ شَهِدَ شَهَادَةَ حَقٍّ لِیُحْیِیَ بِهَا حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ مَدَّ الْبَصَر؛[15] کسی که شهادتی را مخفی کند (و به آن گواهی ندهد) یا به مطلب [باطلی] گواهی دهد تا خون مسلمانی را پایمال کند و هدر دهد و یا [باعث شود] مال مسلمانی را دیگری تصاحب کند، روز قیامت وارد می شود؛ در حالی که چهره اش تاریک [و سیاه] است تا آنجایی که چشم کار کند، و در صورتش زخمهایی دیده می شود که همه مردم او را [به عنوان گناهکار] با اسم و نسب می شناسند؛ ولی اگر کسی به حق شهادت دهد تا حق مسلمانی را زنده کند، روز قیامت وارد محشر می شود؛ در حالی که چهره اش نورانی دیده می شود تا آنجایی که چشم می بیند.»
3. ترک تقیه و اظهار اسرار اهل بیت:
اهل بیت عصمت و طهارت: برای حفظ جان شیعه و ناموس و مال و اموال آنان، تقیّه را تجویز کردند و آن را در مواردی، واجب و ضروری دانستند. مراعات نکردن تقیه، در مواردی باعث سیاه شدن چهره می شود.
معلّی بن خُنَیس می گوید که امام صادق(ع) به من فرمود: «ای معلّی! اسرار ما را کتمان کن و آنها را نزد دشمن افشا مکن. هر کس اسرار ما را کتمان کند و افشا نکند، خدا او را در دنیا عزیز می کند و در آخرت بین دو چشم او نور قرار می هد تا به وسیلة آن نور به بهشت رود.» و در ادامه فرمود: «یَا مُعَلَّی مَنْ أَذَاعَ أَمْرَنَا وَ لَمْ یَکْتُمْهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَیْنِ عَیْنَیْهِ فِی الْآخِرَةِ وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً تَقُودُهُ إِلَی النَّارِ یَا مُعَلَّی إِنَّ التَّقِیَّةَ مِنْ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی...؛[16] ای معلّی! هر کس امر (واسرار) ما را افشا کند و آن را پوشیده ندارد، خداوند او را در دنیا ذلیل و خوار می کند و در آخرت نور را از بین چشمهای او (و پیشانی او) می گیرد و برای او تاریکی قرار می دهد که او را به سمت آتش جهنّم می برد. ای معلّی! تقیه کردن، جزئی از دین من و دین پدران من است.»
4. برآورده نکردن حاجت دیگران با قدرت و تمکن
امام صادق(ع) فرمود: «أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَیْنَاهُ مَغْلُولَةً یَدَاهُ إِلَی عُنُقِهِ فَیُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِی خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّار؛[17] هر مؤمنی منع کند مؤمنی را از آنچه نیاز دارد، با اینکه از ناحیه خود یا دیگری توان انجام آن حاجت را دارد، خداوند او را روز قیامت نگه می دارد، در حالی که صورتش سیاه، چشمهایش نابینا، دستانش بسته شده بر گردنش است. پس گفته می شود: این خائنی است که به خدا و رسول خدا خیانت کرده است. سپس دستور داده می شود که داخل آتش شود.»
هر کس به ناحق، گواهی و شهادت دهد، و یا در جایی که باید حق را اظهار کند آن را کتمان کند، اثرش این است که با چهره سیاه وارد محشر می شود
5. ناامید کردن از رحمت خدا
امید به خداوند در واقع نوری در درون انسان است که انسان را به حیات و نجات امیدوار می کند. اگر کسی این نورانیت را از مردم بگیرد و مردم را از حیات و رحمت الهی ناامید کند، اثرش در آن فرد، این است که خود، دچار تاریکی و ظلمت می شود و نمود آن در قیامت، سیاهی چهره است.
از موسی بن جعفر(ع) نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «یَبْعَثُ اللَّهُ الْمُقَنِّطِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُغَلَّبَةً وُجُوهُهُمْ یَعْنِی غَلَبَةَ السَّوَادِ عَلَی الْبَیَاضِ فَیُقَالُ لَهُمْ هَؤُلَاءِ الْمُقَنِّطُونَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ؛[18] خداوند روز قیامت، کسانی که مردم را [از رحمت خدا] مأیوس کرده است، در حالی محشور می کند که سیاهی چهرة آنها بر سفیدی آن غلبه دارد. به آنها گفته می شود که اینها همان کسانی هستند که [مردم را] از رحمت خدا مأیوس کردند.»
مأیوس شدن از رحمت خداوند از گناهان بزرگی است که در قرآن به صراحت از آن نهی شده است. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه»؛[19] «از رحمت خداوند ناامید نشوید.»
همچنین ناامید کردن مردم از رحمت الهی، گناه و خلاف است. مبلّغان و واعظان، بیش ترین تلاششان باید این باشد که مردم را به رحمت خداوند امیدوار کنند؛ البته در کنار اینکه از عذاب الهی می ترسانند.
حضرت علی(ع) فرمود: «الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّه؛ فقیه و دانشمند کامل کسی است که مردم را از رحمت الهی مأیوس، و از عذاب و مکر الهی ایمن نکند.»
6. فخر فروشی
ملاک برتری نزد خداوند فقط به تقوا و عمل صالح است. نَسَبْ و قیافه و اموال، باعث برتری انسان نمی شود؛ از اینرو افتخار به این موارد، افتخار غیر واقعی است که باطن آن در روز قیامت به صورت سیاه شدن چهرة انسان ظاهر می شود. حضرت علی(ع) در این باره می فرماید: «مَنْ صَنَعَ شَیْئاً لِلْمُفَاخَرَةِ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَة ِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ؛[20] هر کس کاری را برای فخرفروشی انجام دهد، خداوند او را در روز قیامت با صورت سیاه محشور می کند.»
ناامید کردن مردم از رحمت الهی، گناه و خلاف است. مبلّغان و واعظان، بیش ترین تلاششان باید این باشد که مردم را به رحمت خداوند امیدوار کنند؛ البته در کنار اینکه از عذاب الهی می ترسانند
حتی در همین دنیا نیز برخی از افراد که مرتکب گناهان فاحش شده اند به سیاهی چهره مبتلا گردیدند؛ از جمله سعید بن مسیّب نقل کرده است که وقتی آقایم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من در مکه، محضر علی بن حسین(ع) رسیدم. عرض کردم: «ای مولای من! هنگام حج فرا رسیده، چه دستور می دهید؟ « فرمود: «نیّت حج کن.» هنگام طواف خانه خدا مردی را دیدم که دستهایش قطع شده است و «وَ وَجْهُهُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِم؛ و صورتش مانند شب تار سیاه است» و در حالی که پرده کعبه را گرفته بود، می گفت: «ای خدای صاحب این خانه! مرا ببخش و گمان نمی کنم مرا ببخشی... .» سعید می گوید که گفتم: «چه گناهی مرتکب شده ای؟» گفت: «بند شلوار امام حسین(ع)را با قطع کردن دست او به غارت بردم...؛ از اینرو این گونه شدم... .»[21]
پی نوشت ها:
[1]. آل عمران/106.
[2]. من لا یحضره الفقیه، صدوق، دار الاضواء، بیروت، دوّم، 1413 ق، ج1، ص41.
[3]. زمر/60.
[4]. تفسیر الصافی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوّم، 1402 ق/ 1982م، ج4، ص327.
[5]. آل عمران/106.
[6]. تفسیر الصافی، ج1، ص36.
[7]. همان، ص369.
[8]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج23، ص116.
[9]. تفسیر الصافی، ج1، ص369 و 370.
[10]. بحار الانوار، ج23.
[11]. یونس/27.
[12]. تفسیر الصافی، ج2، ص400.
[13]. وسائل الشیعه، حرّ عاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1387ق، ج17، ص237، باب 9 اشربه محرّمة، روایت 2.
[14]. همان، روایت 3.
[15]. وسائل الشیعه، ج18، ص227، باب 2، روایت2.
[16]. کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، 1365 ش، ج2، ص223، روایت8.
[17]. اصول کافی، ج2، ص367، ح2؛ وسائل الشیعه، ج16، ص387، باب 39 و بحار الانوار، ج72، ص174.
[18]. بحار الانوار، ج2، ص55.
[19]. زمر/53.
[20]. بحار الانوار، ج73، ص292، ح20؛ منتخب میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ص402 و ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص255.
[21]. بحار الانوار، ج45، ص316 - 319 با تلخیص.