سخنرانی مکتوب حجت الاسلام حسینی قمی فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام و سیرهی آن حضرت
خدا رحمت کند یاد کنم مرحوم آیت الله عظمای حائری مرحوم حاج آقای مرتضا حائری فرزند موسس حوزهی علمیهی قم ایشان خیلی مشهد مشرف میشدند اگر حوزه سه روز تعطیل میشد ایشان مشهد مشرف میشدند حوزه پنج شنبه جمعه تعطیل است اگر یک چهارشنبه یا شنبهای اضافه میشد سه روز که میشد ایشان مشهد مشرف میشدند همیشه و به قدری علاقه داشتند در خاطراتشان نوشتند مثلا این صد امین سفری است که من مشهد مشرف شدم آن هم با هر وسیلهای کمتر سفری بوده ایشان با هواپیما بودند با ماشین میایستادند سر راه هر وسیلهای پیدا میکردند مشرف میشدند به قدری ارادت به حضرت داشتند
بعضی از شاگردانشان میگفتند ایشان حدیث میخواستند بخوانند سلسلهی سند حدیث را میخواندند حدیث از امام رضا بود تا میرسیدند به عن علی بن موسی الرضا بغض گلویشان را میگرفت گریه میکردند دیگر نمیتوانستند ادامه بدهند یک وقتی جمکران مشرف میشدند در ماشین یک کسی کنار دستشان بوده سوال میکنند شما کجایی هستید میگوید من مشهدی هستم تا میگوید مشهدی هستم ایشان شروع میکند به گریه کردن میگوید آقا مگر شما از مشهدیها خاطرهای دارید که گریه میکنید؟ میگوید نه من یادم آمد دستم شکسته مدتی نتوانستم بروم مشهد امام رضا شما گفتی مشهدی یادم آمد گریه افتادم به هر ترتیب ان شاء الله این محبت و معرفت را ما بیشتر به دست بیاوریم
نمیدانم عزیزان این داستان را دیده اند مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رضوان الله علیه که متاسفانه جامعهی ما فقط ایشان را با چند کرامت میشناسد در حالی که فقیه بوده مفسر بوده حکیم بوده عارف بوده چند کرامت هم که ایشان داشته برای رفع گرفتاریهای مردم بوده و الا شخصیت ممتازی است ایشان در نجف مشغول تحصیل بوده برای زیارتی میآید مشهد امام رضا علیه السلام یک قصهای پیش میآید که دیگر برنمیگردد نجف ساکن مشهد میشود و آن قصه این است که یک وقتی ایشان مشغول یک سلسله اعمال و برنامهها و مراقباتی بوده فرمودند در آن مراقبهها برای من مکاشفهای شد دیدم امام رضا سلام الله علیه البته عزیزان میدانند مکاشفه خواب نیست از حرم نورانی خودشان آمدند بیرون به خادمان خودشان دستور دادند که صحن را قرق بکنند و یک جایگاهی برای ایشان درست بکنند که ایشان از زائران خودشان سان ببینند زائران رژه بروند در برابر حضرت حرم را خلوت کردند جایگاهی برای حضرت درست کردند
دقیقا همین جایی که قبر مرحوم نخودکی اصفهانی است علت این که ایشان این نقطه را انتخاب کردند برای قبر همین مکاشفه بوده حضرت جایگاهی درست میکنند بعد در را باز میکنند زائران امام رضا علیه السلام از آن دربی که طرف نقاره خانه است وارد میشوند درب شرقی و از درب غربی خارج میشوند حضرت هم نشسته بودند زائران دسته دسته از مقابل حضرت رد میشوند امام رضا دست نوازش بر سر زائرین میکشیدند مرحوم آیت الله نخودکی میگوید من در آن مکاشفه متوجه شدم همهی اینهایی که دارند میروند در صحن از مقابل حضرت همه چهرهی انسانی ندارند بعضیها باطنشان جلوه گر شده چون ما وقتی گرفتار یک سلسله صفات بد اخلاقی باشیم باطن ما یک چیز دیگری میشود با آن باطنها حرکت میکردند من دقت کردم ببینم امام رضا با اینها چه میکند نزدیک رفتم دیدم امام رضا جدا نمیکند دست نوازش بر سر همه میکشد. دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت این شعر آقای معید بسیار زیبا است جایی ننوشته است گنه کار نیاید.
میگوید همهی تابلوها و درها را خواندم هیچ کجا ننوشته گناه کار نیاید نه گناه کارها میآیند در این اقیانوس پاک میشوند مرحوم آیت الله نخودکی وقتی این منظره را میبیند که امام جدا نمیکند دیگر برنمیگردد به نجف برنمیگردد مقیم مشهد میشود و تا آخر عمر در مشهد میماند و قبر ایشان هم در مشهد است عزیزان حتما دیده اند روایات امام رضا علیه السلام را خیلی عجیب است میخواهم بخوانم میترسم بعضیها که نمیتوانند بروند دل شکسته شوند از دور ان شاء الله سلام بدهند قطعا همان ثواب با نیت به آنها میرسد نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ (کافی، ج 2، ص 84)
مرحوم شیخ صدوق 34 روایت از هفت معصوم در مورد زیارت امام رضا نقل کردند خیلی مفصل است در یک تعبیری است كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ در یک تعبیری است کَمَن زَارَ رَسُولَ الله در یک تعبیری از خود امام رضا فراوان شنیدند أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ (عیون اخبارالرضا، ج2، ص255)
هنگام عبور از صراط هنگامی که ترازوی اعمال میگذارند هنگامی که نامهی اعمال دست افراد میدهند در این سه جا سراغ زائران میآیند یک تعبیری که شاید از همهی اینها بالاتر باشد از خود امام رضا است تعجب نکنند، اینها خانوادهی کرم اند مثل ما نیستند که محاسبه بکنیم چه به ما داده اند چه پس بدهیم فَمَنْ زَارَنِي فِي غُرْبَتِي بِطُوسَ كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَغْفُوراً لَهُ (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 655) دیگر از این بالاتر نمیشود
حدیثی دیدم هم مرحوم کلینی هم شیخ صدوق هم شیخ طوسی ما کتب اربعه داریم قدیمی ترین و معتبر ترین مصادر حدیثی ما است هم شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا هم شیخ طوسی در تذهیب و مصباح و هم مرحوم کلینی در کافی شریف و هم ابن قول وی در کامل الزیارات حدیث را از محمد بن سلیمان نقل کردند میگوید آمدم خدمت امام جواد علیه السلام به امام جواد گفتم اگر یک کسی حج واجبش را انجام داده زیارت پیغمبر هم رفته مدینه هم مشرف شده کربلا زیارت سیدالشهدا هم رفته خراسان زیارت امام رضا علیه السلام هم مشرف شده برگشته شهرش سال بعد وقت حج میرسد کدام یکی از اینها را انتخاب بکند دوباره حج مستحبی برود مدینه برود کربلا برود یا مشهد برود؟ کدام افضل است؟ امام جواد علیه السلام فرمودند يَأْتِي خُرَاسَانَ فَيُسَلِّمُ عَلَي أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَفْضَلُ (کافی، ج 4، ص 584)
اگر برود مشهد زیارت امام رضا علیه السلام افضل از همه است خیلی روایاتش عجیب است از بعضی از محدثین بزرگوار نقل شده که فرمودند از مجموعهی روایات انسان استفاده میکند که زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت سیدالشهدا بالاتر است در بعضی از روایات هم علتش آمده فرمودند چون امام حسین علیه السلام را همه زیارت میکنند اما زیارت امام رضا تقریبا البته دیگران هم میروند ولی بیشتر خواص از شیعیان مشرف میشوند مطلب آخری که در این بخش اضافه کنم این است که خیلی برای من جالب بود این داستان را هم تازه میدیدم مخصوصا تقاضا میکنم عزیزان بیشتر توجه بکنند امروزه متاسفانه ما گرفتار تکفیریها وهابیها هستیم که اصلا زیارت را از ریشه منکر هستند هر زیارتی را اینها زیارت پیغمبر را هم قبول ندارند اگر میدانستند قدرت داشتند میتوانستند
یقین داشته باشید در اولین اقدام گنبد و بارگاه پیغمبر را خراب میکردند اعتقاد ندارند متاسفانه همهی مسلمانها گرفتار این طرز تفکر تکفیری و وهابی است نه فقط شیعیان اگر اعتباری مسجد النبی دارد به خاطر مسجد بودنش است نه زیارت پیغمبر این جمله معروف است یکی از سران وهابیها که چند سال پیش از دنیا رفت گفته بود من خدا را شکر میکنم کور بود خدا را شکر میکنم الآن چهل سال است چشمم به گنبد و بارگاه پیغمبر نیفتاده واقعا اعتقادشان متاسفانه همین است این را بگویم دوستان بدانند که حساب تکفیری و وهابی از اهل سنت واقعا جدا است عزیزان اهل سنتی که برنامه را میدهند در پیامها هم زیاد پیام میدهند کسی از علمای اهل سنت است به نام محمد بن حبان بپرسند از عالمانشان از علمای بزرگ اهل سنت است یک شخصیت فوق العاده محترمی است پیش اهل سنت وفاتش بیش از هزار سال پیش بوده است مال دیروز و پریروز نیست اگر کسی کمی با علمای اهل سنت آشنا باشد این نام را به خوبی میشناسد این آقا در داستانی نقل میکند در مورد امام رضا وقتی میرسد به نام امام رضا میگوید علی بن موسی الرضا أبوالحسن مِنْ ساداة أهل البیت و عقلائهم و جُلّة الهاشمیین و نبلاءهم یجِب أن یعْتَبر حدیثه اذا روی عنه قد زُرْته (قبر)مراراً کثیرة و ما حَلَّتْ بی شدةٌ فی وقت مقامی بطوس فزُرْتُ قبرُ علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه علی جده و علیه و دعوْتُ اللَّه اِزالتها عنّی إلا استجیب لی و زالَتْ عنّی تلک الشدة و هذا شی ء جرّبْتهُ مراراً فوجَدْتُه کذلک، اماتَنا اللَّه علی محبة المصطفی و اهل بیته صلی اللَّه علیه و علیهم اجمعین (الثّقات، ج 8، ص 457)
از بزرگان اهل بیت است در طوس به شهادت رسید من شربت به خاطر آن شربتی که مامون به حضرت داد قبره مشهور یزار قبرش مشهور است معروف است همه میروند زیارت میگوید ما حلت بی شدت هیچ گرفتاری برای من پیش نیامد الا این که رفتم زیارت قبر امام رضا دعوت الله از خدا خواستم به احترام علی بن موسی الرضا گرفتاری من برطرف شود گرفتاری ام برطرف شد هذا شی جربته مرارا مکرر من در گرفتاریها متوسل شدم به امام رضا و مشکلم برطرف شد آخرش میگوید خدا ما را با محبت پیغمبر و اهل بیتش از دنیا ببرد این عالم بزرگ اهل سنت کتابی است به نام کتاب الثقات از کتب معتبر و مهم اهل سنت است این داستان در آن جا آمده مصادر دیگری هم دارد.
این مقدمه کمی طولانی شد عذر میخواهم ولی خواستیم عرض ارادتی به ساحت مقدس امام رضا داشته باشیم بخشی از سیرهی امام رضا را در فرصتی که است عرض کنم سیرهی اول در آداب اجتماعی امام رضا است که خیلی به درد ما میخورد ادب رفتاری و اخلاقی تواضع در زندگی امام رضا مراقب گرفتارها بودن مواظب بیچارهها بودن یک کسی میگوید من خدمت امام رضا علیه السلام بودم در همین سفری که حضرت در خراسان بودند و ولی عهد بودند سفرهی حضرت را که آوردند حضرت فرمودند همه را بگویید بیایند کارگران خادمان غلامان همه بیایند سر سفره من به امام رضا گفتم چرا این کار را میکنید شما ولی عهد هستید امام هستید لَوْ عَزَلْتَ لِهَؤُلَاءِ مَائِدَةً فَقَالَ مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ (بحارالانوار، ج 49، ص 101)
کاش سفرهی خادمان را جدا میکردید حضرت ناراحت شد فرمود ساکت باش خدای ما یکی است پدر ما مادر همهی ما یکی است فردای قیامت خدا پاداش به عمل انسانها میدهد چرا من اینها را جدا بکنم یک جملهی زیبایی حضرت علی دارد در نهج البلاغه الْغِنى وَالْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللّهِ (نهج البلاغه، حکمت 452)
چه کسی غنی است چه کسی فقیر است این جا معلوم نمیشود بعد از عرض در محضر خدا معلوم میشود. این قصه را شاید ما فراوان شنیدیم ولی فقط این جلسات برای این نیست که سیرهای از امام رضا بشنویم فراوان شنیدیم امام رضا به حمام رفت نمیشناختند حضرت را کیسه میکشید ناشناس اینها را ما در زندگی مان داریم یا نه؟ یک کسی که رئیس کارخانهای است هزار کارگر دارد صد تا کارگر دارد رئیس ادارهای است حاضر است یک روز غذایش را با این کارگرها بنشیند بخورد؟ هر روز نه یک روز امام رضا هر روز این کار را میکرد میفرمود چرا سفره را جدا کنیم پدر مادر ما خدای ما یکی است جزا هم قیامت معلوم میشود این جا مشخص نیست رئیس کارخانه تو بالاتر هستی یا این کارگر هیچ چیز معلوم نیست آن جا مشخص میشود
چه اشکالی دارد اگر روسای ادارات در هر مقامی که هستند بیایند در همین صف البته روز اول میآیند معمولا ورزا روسا استانداران حتی رئیس جمهور روز اول میآیند یک کار تشریفاتی است اما اگر محذوری برای کسی ندارد رئیس کارخانه اداره هر روز با این جماعت باشد در همین رفتنها صدایی میشنود گرهی باز میکند سر سفرهی غذایی که نشست کسی صحبتی میکند حرفی میزند همین امام رضایی که سر سفره تمام خادمان را مینشاند و با همه با هم مینشستند ولی حاکمان را تحویل نمیگرفت در برابر هارون یک قصهای است ذو الریاستین دو ریاست داشت هم وزیر بود هم رئیس ارتش بود یک وقتی آمد خدمت امام رضا علیه السلام یک کتاب خیلی بزرگی دستش بود مامون دستورات بخش نامهها و احکامی داده بود گفت باید امام رضا تایید بکند امام رضا ولی عهد بود البته حضرت فرمود من دخالت نمیکنم اما علی الظاهر حضرت یک امضای مامون را تایید میکرد وقتی آمد امام رضا به او اجازه نداد بنشیند همان طور سر پا فرمود نامه ات را بخوان نامه هایش را خواند مفصل که نامه هایش تمام شد حضرت فرمود اگر تقوا را پیشنه کنی خدا را در نظر داشته باشی عیبی ندارد
امام رضا در حمام ناشناس کیسه میکشید ولی ذوالریاستین که میآمد یک ساعت سر پا نگه میداشت یک وقتی مامون آمد خدمت امام رضا علیه السلام گفت یک خبر خیلی خوشحال کنندهای برای شما دارم شاد شوید فکر میکرد شادی امام رضا با شادی اینها یکی است گفت خبر این است که ما یک محلی را یک منطقهای را در یک جا فتح کردیم لشکر ما رفته فلان نقطه را فتح کرده حضرت خیلی سرد برخورد کردند گفت چرا شما خوشحال نشدید حضرت با تندی فرمودند . اسرک فتح قریة من قری الشرک خوشحالی که یک منطقهای را فتح کردی هیچ میدانی در کشور خودت یأتی علی المظلوم دهر یتعب فیه نفسه و یعجز عن نفقته، فلا یجد من یشکوالیه حاله (بحارالانوار، ج 49، ص 165)
مظلومها و گرفتاریهایی هستند که سال بر آنها میگذرد گرفتار هستند کسی را ندارند بروند به آن شکایت بکنند دل خوش هستی رفتی فلان جا را فتح کردم از مردم خودت خبر داری؟ کسانی که سال بر آنها میگذرد هزینهی زندگی شان را ندارند عاجز هستند از ادارهی زندگی شان و کسی را ندارند شکایت بکنند تو مگر والی نیستی؟ والی باید مثل عمود خیمه باشد هر کس خواست برسد به این عمود خیمه گفت چه دستور فرمودید تکلیف من چیست گفت برای چه این جا نشستی برو میان مردم برو گرفتاریهای مردم را ببینید آن مسئولی میتواند بگوید که من سیرهی رضوی را دارم که میان مردم باشد چقدر از مسئولین ما وسط مردم جمع مردم هستند واقعا اگر مردم بتوانند به راحتی دستشان به اینها برسد اینها میشوند سیرهی رضوی و علوی. یک وقتی مامون آمد خدمت امام رضا علیه السلام گفت عدهای استاندار فرستادیم به بعضی از مناطق اینها فاسد در آمدند شما چند نفر را معرفی بکنید امام رضا شرط پذیرش ولایت عهدی شان این بود که دخالت در عزل و نصب نداشته باشند
مامون فکر نکند میتواند همه چیز را گردن امام رضا بکند چون ولایت عهدی بهانه بود یک زندان بزرگ بود حضرت فرمود من که شرط کرده بودم با تو که هیچ دخالتی نمیکنم مامون ناراحت شد که چرا امام رضا این قدر کنار میکشد و نمیپذیرد امام رضا دست او را خوانده بود مامون نیتش این بود که هر خلافی است گردن امام رضا بیفتد حضرت فرمود من شرطم این است دخالت بکنم مامون عصبانی شد من میگویم آدم استاندار معرفی بکن آدم صالح معرفی بکن چرا نمیپذیرید ریشه اش این بود اگر امام رضا پنج نفر را معرفی میکرد دیگر همهی جنایات مامون گردن امام رضا بود حضرت روز اول در عهدنامه نوشتند که من در هیچ چیزی دخالت نمیکنم وقتی مامون عصبانی شد امام رضا این جمله را فرمود مامون تو فکر میکنی من را آوردی به من خدمتی کردی منتی بر من داری؟ فرمود فَوَ اللَّهِ إِنَّ الْخِلَافَةَ لَشَیْءٌ مَا حَدَّثَتْ بِهِ نَفْسِی وَ لَقَدْ کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ أَتَرَدَّدُ فِی طُرُقِهَا عَلَى دَابَّتِی وَ إِنَّ أَهْلَهَا وَ غَیْرَهُمْ یَسْأَلُونِّی الْحَوَائِجَ فَأَقْضِیهَا لَهُمْ فَیَصِیرُونَ کَالْأَعْمَامِ لِی وَ إِنَّ کُتُبِی لَنَافِذَةٌ فِی الْأَمْصَارِ وَ مَا زِدْتَنِی مِنْ نِعْمَةٍ هِیَ عَلَیَّ مِنْ رَبِّی فَقَالَ لَهُ أَفِی لَکَ (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 167)
من در مدینه بودم در کوچههای مدینه راه میرفتم دست مردم به من میرسید اهل مدینه گرفتارها در مدینه میآمدند پیش من گرفتاری هایشان را برطرف میکردم تو چه کردی چه نعمتی به من کردی؟ تو من را از مردم جدا کردی یکی از نقشههای مردم این بود که امام رضا را از مردم جدا بکند این طور نبود امام رضا در دوران ولایت عهدی راحت رفت و آمد بکند یا هر کسی خدمت امام رضا برسد این طور نبود نمیگذاشتند اجازه نمیدادند یک زندان بزرگ بود امام رضا علیه السلام در دوران ولایت عهدی حسرت کوچههای مدینه را میخوردند که در کوچهها رفت و آمد میکردند هر کسی کاری مشکلی داشت خدمت حضرت میرسید.
داستان نماز باران امام رضا علیه السلام معروف است نماز بارانی خواندند و باران نازل شد داستان خیلی مفصل است یکی از داستانهای بسیار جالب امام رضا است خشکسالی شده بود مامون از این فرصت استفاده کرد شایعه میکرد این هم به قدم امام رضا است امام رضا رفتند نماز باران خواندند باران عجیبی که در تاریخ آمده نازل شد فردای آن روز مردم گفتند برویم در خانهی امام رضا از حضرت تشکر بکنیم سیل جمعیت آمدند برای تشکر از امام رضا علیه السلام امام رضا فرمود نمیخواهد از من تشکر بکنید اگر میخواهید شکر خدا را به جا بیاورید اتقوا الله ایها الناس فی نعم الله علیکم فلاتنفروها عنکم بمعاصیه بل استدیموها بطاعته و شکره علی نعمه و اعلموا انکم لاتشکرون الله بشیء بعد الایمان بالله و رسوله و بعد الاعتراف بحقوق اولیاءالله من آلمحمد(ع) احب الیکم من معاونتکم لاخوانکم المؤمنین علی دنیاهم (بحار الانوار، ج۷۸ ،ص ۳۴۸)
بهترین وسیلهی شکر پروردگار بعد از ایمان به خدا و اعتراف به حقوق اولیاء خدا از آل محمد بعد از او مومنین را کمک بکنید اگر میخواهید شکر خدا را به جا بیاورید بهتر از این چیزی نیست که شما به مومنین و گرفتاریهای مومنین برسید آمدند در خانهی امام رضا تشکر بکنند خدا نماز باران به دعای شما و نماز شما باران بر ما نازل کرده فرمود گرفتاریهای مومنین را برطرف بکنید. امام رضا علیه السلام دورانی که در خراسان بودند امام جواد در مدینه بودند حضرت تنها رفتند بدون اهل بیت رفتند که معلوم باشد ولایت عهدی نیست اگر ولایت عهدی بود با زن و فرزند بود فراوان شنیدیم روزی که میخواستند از مدینه بروند فرمودند به زن و بچه شان بگویند گریه بکنید گفتند چرا فرمودند من دیگر از این سفر برنمیگردم
حضرت یک نامهای نوشتند به امام جواد علیه السلام چقدر زیبا است به امام جواد نوشتند پسرم خبری به من رسیده به من خبر رسیده آنهایی که در خدمت شما هستند وقتی میخواهند شما را از خانه بیرون ببرند شما را از یک در غیر اصلی ببرند در پشتی میبرند که مردم شما را نبینند ا أَبَا جَعْفَرٍ بَلَغَنِي أَنَّ الْمَوَالِيَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِيرِ ، فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا يَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَيْراً ، وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيْكَ لَا يَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِيرِ (کافی، ج 4، ص 43)
تو را به آن حقی که من امام رضا بر تو دارم از این به بعد رفت و آمدت از این در اصلی باش یعنی با مردم باش پول همراهت باشد گرفتارها بیایند کمکشان بکنی دست نیازمندان را بگیری البته یک بخشی اش به مسئولین برمیگردد بخشی اش هم به همهی مردم همه نگوییم این بحث به مسئولین برمیگردد ما که وسعی نداریم هر کسی میتواند میتواند گرفتاری دیگران را برطرف بکند این جمله خیلی تکان دهنده است در روایت داریم که يُّمَا وَالٍ احْتَجَبَ عَنْ حَوَائِجِ النَّاسِ احْتَجَبَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ عَنْ حَوَائِجِهِ (وسائل الشیعه، ج 17، ص 94)
هر مسئولی که خودش را از گرفتاریهای مردم بین خودش و حوائج مردم پرده ایجاد بکند فردای قیامت خدا نمیگذارد دستش به رحمت الهی برسد خدا پرده ایجاد میکند در دنیا پرده ایجاد کردی آن جا پرده برایت درست میکنند این جا اتاق خصوصی درست کردی آن جا راه نمیدهند این جا بگو طبقهی خاص و وقت نداریم و هر وقت میروی جلسه است یک زمانی بگذارند ولی بعضی جاها دارند ولی بیشتر فرصتهایی که داریم مال مردم باشد همان کاری که امام رضا علیه السلام میکردند.
مطلب دیگر هشدار دهنده است در دوران امام رضا یکی از مشکلات عصر امام رضا ما بنا نداریم فقط تاریخ بگوییم تاریخ خوب است تاریخ امام رضا برکت است ما وقت نداریم فقط تاریخ بگوییم نه سیرهی عملی زندگی را میگوییم یکی از مشکلات امام رضا وقتی حضرت امامتشان آغاز شد این است که عدهای واقفیه پیدا شدند یعنی کسانی که امامت امام رضا را قبول نکردند گفتند نه بعد از موسی بن جعفر امام رضا تمام شد متوقف شدند شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا یک بابی دارد چه شد چرا؟ مشکل فکری بود مشکل عقیدتی بود؟ امام موسی بن جعفر امامت امام رضا را نگفته بودند؟ جریان چه بود؟
جریانش در یک کلمه خلاصه میشود این هشداری است برای همهی ما و آن جریان این بود که چون موسی بن جعفر در زندان بودند سالها حضرت در زندان بودند حضرت خودشان تصرف در اموال نداشتند وجوهات کمکهایی که مردم میدادند حضرت نماینده داشتند وکلا داشتند خود حضرت سالها زندان بودند بعد از شهادت موسی بن جعفر سه نفر در راسشان برای این که این پولها را تصاحب بکنند گفتند چطوری این پولها را ما بالا بکشیم چطوری پول را بخوریم اگر بگوییم امام رضا امام است باید پولها را تحویل ایشان بدهیم برای این که پولها را بخورند پولهایی که از موسی بن جعفر در اختیارشان بود امامت امام رضا را منکر شدند و یک مذهب درست کردند یک عده پیدا شدند یک مذهب باطل تاسیس کردند امامت امام رضا را منکر شدند گفتند بعد از امام موسی کاظم امام نیست برای چه؟
سه نفر در راسشان بود یکی زیاد بن مروان هفتاد هزار دینار پیشش بود علی بن ابی حمزهی بطائنی سی هزار دینار کسی هم به نام عثمان بن عیسی رواسی اموال زیادی پیششان بود امام رضا نامه نوشت پدر من به شهادت رسیده اموالی که امانت پیش شما بود را بیاورید آمدند جلسه گرفتند چه کار کنیم گفتند برای این که این پولها را ندهیم امامت امام رضا را منکر شویم یک مذهب درست کردند شدند واقفیه اینها همان آدمهایی بودند که روایت در امامت امام رضا را از موسی بن جعفر نقل کرده بودند و پایان کارشان به جایی رسید در تعبیرات کتابهای رجالی ما این است که اینها مَاتُوا زِندِیقًا در مورد عثمان بن عیسی است که کافر از دنیا رفت مال دنیا این قدر انسان را در معرض خطر قرار میدهد که مذهب درست میکند یونس بن عبدالرحمن چون شیعهی خالصی بود چون افشاگری میکرد پیغام دادند گفتند بیا ما ده هزار درهم میدهیم حق السکوت گفت نه از مولایم شنیدم کسی که در برابر بدعتها فریاد نزند خدا نور ایمان را از او میگیرد
یک آدم دیگری اضافهی این مجموعه به نام هشام بن ابراهیم شیخ صدوق مینویسد کَانَ مِن اَخَصِّ النَّاس عِندَ الرِّضَا نمایندهی تام الاختیار نزدیک ترین فرد به امام رضا علیه السلام بوده قبل از این که امام رضا بیاید خراسان امام رضا مدینه بود نمایندهی تام الاختیار امام رضا در خراسان بود وقتی امام رضا آمد خراسان دید خود آقا آمدند دیگر کسی ما را تحویل نمیدهد کسی به نماینده کاری ندارد گفت چه کنم این دو روزهی دنیا باز هم دور من گرم باشد سفرهی من چرب باشد رفت پیش همان ذو الریاستین وزیر مامون گفت من حاضرم در خدمت شما باشم چون من همهی کسانی که با امام رضا در ارتباط بودند را همه را میشناسم جاسوس شما میشوم بقیهی عمر خودم را نمایندهی تام الاختیار امام رضا قبل از آمدن امام رضا به خراسان هشام بن ابراهیم دید امام آمد بازارش کساد شد گفت من همه را میشناسم جاسوس شد برای مامون برای ذو الریاستین برای دو روز دنیا همهی اینها برای ما عبرت است و ما در معرض همهی این خطرها هستیم.
در آخر به سیرهی عبادی امام رضا اشاره میکنم ما گاهی از سیرهی اجتماعی ائمه یاد میگیریم ولی از سیرهی عبادی شان غفلت میکنیم حضرت چگونه عبادت میکردند من در حالات شب امام رضا اشاره میکنم حضرت یک سوم آخر شب را بیدار میشدند شب را سه قسمت بکنید یک سوم آخر شب را برای نماز شب بیدار میشدند روایت داریم أَلشِّتـاءُ رَبیـعُ الْمُـؤمِنِ (امالی صدوق، ص 237)
پاییز بهار مومن است شبهای طولانی دارد اذان مغرب تقریبا پنج و ربع است طلوع آفتاب نزدیک هفت است چهارده ساعت ما در تاریکی هستیم چه کسی میخوابد چهارده ساعت؟ بهار مومن است امام رضا یک سوم آخر شب را تقسیم میکردند به سه قسمت یک سوم آخر را بیدار میشدند نماز شب میخواندند نماز شب امام رضا به این صورت بود از این یازده رکعت نافلهی شب چهار رکعتش را نماز جعفر طیار میخواندند از نظر فقهی اشکال ندارد آدم یک نماز مستحب دیگری را بکند نیت نماز شب هم بکند مثلا نماز امام زمان بکند بگوید این نماز شب هم حساب شود امام رضا علیه السلام چهار رکعت از نماز شبشان را نماز جعفر طیار قرار میدادند که سی صد تا سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر دارد نماز شب که تمام شد دو رکعت نافلهی نماز صبح میخواندند نماز صبحشان را اول وقت میخواندند چون قصه در مسافرت حضرت است نوافل روز از مسافر ساقط است حضرت نافلههای روز را نمیخواندند ولی هر نماز شکستهای که میخواندند سی مرتبه تسبیحات اربعه میگفتند دعای قنوت امام رضا علیه السلام هم در تمام نماز هایشان این دعا بود
رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الاَعَزُّ الاَجَلُّ الاَكْرَمُ