پنجشنبه 2 مرداد 1404

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

بیست و سوم محرم 404 استاد رفیعی

کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


روز شنبه هست متعلق است به وجود مقدس بقیه الله وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام روز شنبه زیارت پیامبر مستحبه نثار روح پر فتوح و ملکوتی آنحضرت و برای تعجیل در ظهور فرزندش حجت بن الحسن و برآمدن حاجات صلواتی عنایت کنید
ما توفیقی داشتیم روز پنجشنبه هم خدمت دوستان بودیم یک آیه ای رو من روز پنجشنبه خواندم و گفتم خدای تبارک و تعالی می فرماید سه چیز عامل فلاح و رستگاری است:
یکم-تقوا
دوم- توسل
سوم-تلاش


آیه 35 مائده یه بار دیگه اون آیه رو می خونم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
یعنی مردم مومن تقوا داشته باشید توسل داشته باشید تلاش کنید سه تا ت دو نقطه لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ان شاءالله رستگار می شوید

امروزم یک آیه رو خدمت شما معنا می کنم اینم مثل همون آیه ای که پنج شنبه خوندم آخرش می فرماید لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ اگه این کار رو انجام بدید رستگار می شوید آیه ای که پنجشنبه خواندم 35 مائده بود


آیه ای که امروز می خونم سوره انفال آیه 45 خوب دقت بفرمایید خدای تبارک تعالی می فرماید پیغمبر اگر مومنان دو تا کار انجام بدهند رستگار می شوند نجات پیدا می کنند حالا شما این دوتا رو بذارید کنار اون سه تا:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
عنایت بفرمایید سوره انفال آیه 45 آی مومنان یک کار ثبات قدمه اگه سعی کنید قدمتون نلغزه تا آخرش وایسید ثابت قدم باشید و

دوم: وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا خیلی یاد خدا کنید
این دو چیز باعث می شه شما نجات پیدا کنید ثابت قدمی و یاد خدا ثابت قدمی چیزیه که تو دعای زیارت عاشورا می خونید می گید وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ
وقتی جناب طالوت با جالوت با هم درگیر شدند قرآن میگه این دعا رو می خوندند وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا

معلوم می شه صبر با ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا فرق می کنه


صبر اینه که آدم تو یه حادثه ای تحمل کنه از کوره در نره کفر نگه گله نکنه این رو می گن صبر لذا صبر رو معنا می کنیم بردباری
ثابت قدم یعنی مستمر باشه تا آخرش بره وسط راه نبره لذا ما خیلی ها داشتیم الان تو همین رانندگی هم شما دقت کنید برید طرف از اینجا میره مشهد، در سی کیلومتری مشهد تصادف می کنه یعنی نهصد کیلومتر هشتصد کیلومتر رفته سی کیلومتر آخر رو خراب کرده اینکه بگیم ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا یعنی خدایا مرا تا آخر به مقصد برسون

والا شما تاریخ رو نگاه کنید من از هر قشری بخواید براتون مثال می زنم که قدمشون لغزیده

برصیصیای عابد:
یکیش بر صیصای عابد هفتاد سال عبادت کرد آخر عمر یه زنی گولش زد منحرف شد خدا تو سوره حشر می فرماید این کافره كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ این از عابد


بلعم باعورا:
بیاید توی عالم بلعم باعورا این همه سال مستجاب الدعوه بود عالم بود آخرش منحرف شد خدا می گه مثلش مثل سگه چطور می شه بلعم باعورا با اون علم و مستجاب الدعوه بودن آخر عمر خدا بهش بگه سگ خیلی بده وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـکنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْبِ


طلحه و زبیر
بیاید توی رزمنده ها تو فرمانده ها زبیر از سرداران پیامبر زبیر آخر عمرش انحراف پیدا کرد آمد پیش امیرالمومنین طلحه گفت آقا اجازه بدید ما بریم عمره تو نهج البلاغه است آقا فرمود دروغ می گید شما قصد عمره رفتن ندارید شما می خواهید بروید مکه آدم جمع کنید با من بجنگید خب نه آقا این حرف ها چیه ما با شما بیعت کردیم همین کارم کردند رفتند آدم جمع کردند تو بصره جلوی امیرالمومنین ایستادند جنگ جمل رو علم کردند هم طلحه کشته شد هم زبیر ثبات قدم خیلی مهمه
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا دقت کنید ما هم از خدا می خوایم بهمون ثابت قدمی بده هم خدا به ما می گه شما ثابت قدم باشید


مثل اینکه به شرکت برق میگی برق ما رو قطع نکن به شما می گه مواظب باش تو خونه هم قطع نشه
درسته من تو خونم برق دارم کلیدش هم دست منه اما کلید اصلیش دست اداره برقه
کلید اصلی دست خداست قرآن می گه شما ثابت قدم باشید هم از خدا بخواهید شما رو ثابت قدم نگه داره هم و تو هم ثبت لی قدم صدق


من یه مثالی می زنم میگم این ماشین هایی که تعلیم رانندگی میدند دیدید که تعلیم رانندگی به این جوونا میدند جوونی که میشینه پشت فرمون اون آقایی که تعلیم رانندگی میده میگه حرکت کن واقعا این جوون حرکت می کنه کلاچ می گیره گاز می گیره دنده می ذاره ولی یه کلاچ و ترمز هم زیر پای اون آقا هست یه وقت که کار می پیچه خودش کنترل می کنه
حالا قصه ما و خدا اینه ما پشت فرمون ماهم داریم گاز می دیم می ریم ولی یک کلاچ و ترمز اصلی زیر پای خودشه و تو شما ثابت باشید


اما دعا هم بکنید اینه که سفارش شده دوره آخرالزمان چند تا دعا رو خیلی بخونید یکی این دعاست من چندتا رو براتون می گم دقت کنید


یکیش این دعاست امام صادق فرمود خیلی بگید یا اَللهُ یا رَحمانُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قُلوبَنا عَلی دینِک
یکی هم این دعاست امام عسکری فرمود خیلی بگید رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ بعد از آنکه تو جاده افتادیم هدایت شدیم کج نشیم

 

یکی این دعاست که خدا به پیغمبر فرمود بخون روایتم شده خیلی بخوانید وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا خیلی ها أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ هستند صادقانه میان اما وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ نیست ادخلنیش درسته اخریش درست نیست ورودش خوب بوده خروجش بد بود لذا خیلی آقایون روی این جمله فکر کنید


دوباره آیه رو می خونم آیه چهل و پنج سوره انفال يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وقتی با دشمن مواجه می شید تو زندگیتون فَاثْبُتُوا ثابت قدم باشید نلغزید نلرزید شل نشید انحراف پیدا نکنید

حالا من یه سه چهار تا داستان از قرآن براتون بگم از ثابت قدم ها که خدا ازشون تعریف کرده که اینا ثابت قدم بودند


• ثبات قدم آسیه همسر فرعون
یکی از اونا جناب آسیه هست آسیه خب شوهرش فرعونه فرعون شکنجه اش این بود چهار تا میخ درشت رو زمین می کوبید یا رو تخته دو تا بالا دو تا پایین دستای طرف رو بالا می بست به میخ پاهاشم از پایین می بست وقتی دست و پا بسته بشه آدم کاری نمی تونه بکنه
بعد می گفت حالا بزنید تو سرش تو دهنش تو کمرش هر چی بزنه آدم کاری نمی تونه بکنه اینطوری می زدند تا طرف بمیره
لذا به فرعون میگن وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ فرعون صاحب میخ ها اوتاد جمع وت یعنی میخ یه همچین شکنجه ای می کرد زنش رو آسیه رو
اما آسیه ثابت قدم بود قرآن می فرماید که می گفت رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ خدایا عیب نداره من این شکنجه ها رو تحمل می کنم به جاش تو بهشت پیش خودت به من جا بده یک مثال برا ثابت قدم ها آسیه است

 

• ثبات قدم اصحاب کهف
مثال دوم اصحاب کهف هست امام حسین می دونید که آیات سوره ی کهف از سر بریده اش هم می خوند اصحاب کهف چند تا جوون بودند تو حکومت ظالم و ستمگر هجرت کردند رفتند تو غار ترک شهر و دیار کردند سیصد و خرده ای سال به خواب رفتند
قرآن می فرماید إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى وَرَبَطْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ این خیلی این ربطنا رو خوب دقت کنید می گه ما قلباشون رو محکم کردیم اینا ایمان داشتند هدایتشون کردیم قلباشون رو محکم کردیم


من اونی که یادمه سه جا تو قرآن این کلمه ی رَبَطْ اومده یعنی قلب رو محکم کردیم یکی راجع به مادر حضرت موسی است وقتی بچه رو انداخت تو آب می ترسید حالا آب بره تو این صندوق موج بزنه بچه غرق بشه قرآن می فرماید أَنْ رَبَطْنَا عَلَىٰ قَلْبِهَا ما قلب مادر موسی رو محکم کردیم گفتیم نترس


یکی هم راجع به اصحاب کهفه وَرَبَطْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ ما قلبشون رو ازغم و محکم کردیم
یکیشم تو جنگ بدره جنگ بدر هم مسلمونا سیصد و سیزده تا بودن کافر ها هزار تا خدا می فرماید شب جنگ بدر بارون بارید یک بارون خوبی بارید هوا لطیف شد چاله ها پر از آب شد آب خوردند غسل کردند خواب خوبی رفتند آیه قرآن سوره الانفال بعد می فرماید که وَلِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ قلب شما رو محکم کردیم پس ما تو قرآن داستان هایی داریم از آدم های ثابت قدم یکیش حضرت یکیش اصحاب کهفه

• اصحاب اخدود
سومیش اصحاب اخدود این تو سوره بروج اومده شاید نشنیده باشید قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ خدا می گه مرگ بر اصحاب اخدود
اصحاب اخدود کیا بودند پادشاه یهودی مسیحیا رو جمع کرد گفت باید دست از مسیحی بودنتون بردارید خب حضرت عیسی بعد از حضرت موسی است آدم تو دین که به عقب برنمی گرده حضرت عیسی بعد حضرت موسی اومده این مسیحی ها گفتند ما دست از عقیده مون برنمی داریم چاله هایی کند توش آتیش ریخت پادشاه یهودی گفت یا برمی گردید یهودی می شید یا شما رو تو این آتش می سوزونیم اینا خیلی هاشون حاضر نشدند می انداخت توی آتش می سوزوند به اینا می گن اصحاب اخدود اینایی که این کار رو کردند


اصحاب اخدود این یهودی های خبیث این اسرائیلی های خبیث که الان این جنایات رو می کنند اینا سابقه داره این مال قبل از اسلامه اولین کوره های آدم سوزی رو یهودی ها درست کردند اصحاب اخدود قبل از پیغمبر ماست

قرآن سوره بروج قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ مرگ بر اون یهودیانی که چاله کندند و عده ای رو که حاضر نشدند کافر بشن تو این آتیش ها سوزوندند اصحاب اخدود اینم یه داستان تو قرآن از ثابت قدم ها


• ساحران فرعون
داستان دیگر داستان جادوگرای فرعونه فرعون یه تعدادی جادوگر داشت سحره بهشون حقوق می داد ساحران می خوردند می گشتند وقتی حضرت موسی علیه السلام عصا انداخت و اژدها شد اینا رو جمع کرد و گفت فردا باید ایشون رو رسوا کنید شما یه عمری خوردید یه جایی به درد من بخورید گفتند باشه ما هر شعبده ای بلدیم انجام می دیم


فردا اومدند شعبده هاشون رو انداختند شعبده باز خطای چشم می کنه دیگه یه کارایی کردند حضرت موسی علیه السلام یه تیکه چوب رو انداخت اژدها شد


خب اینا خودشون این کاره بودند فهمیدند این شعبده نیست چوب که اژدها نمی شه اونا خطای چشم می کردند یه جورایی نشون می دادند اما این حقه و کلک نبود عصا اژدها شد فورا به موسی ایمان آوردند کار فرعون برعکس شد اینا رو استخدام کرده بود خودشون هم گفتند به عزتت قسم ما موسی رو می زنیم زمین وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ایمان آوردند خیلی به فرعون برخورد چون یه عمر نون فرعون رو خورده بودند به اینا گفت دست و پاتون رو قطع می کنم برعکس پای راست دست چپ پای چپ قطع می کنم خون ازتون بره بمیرید گفتند هر غلطی می خوای بکن ما دست از موسی بر نمی داریم اینا رو میگن ثابت قدم


ببین سحره فرعون ثابت قدم آسیه ثابت قدم اصحاب اخدود ثابت قدم اصحاب کهف ثابت و تو اسلام هم زیاد داریم او اگه بشینید تا شب براتون داستان می گم دیگه انوقت اینجا ما رو بیرون می کنند می گن منبر طول کشید دو سه تا رو براتون می گم

 

یه آقایی بود به نام «خباب بن ارت» این شاگرد آهنگر بود قبل از اسلام با پیغمبر رفیق بود پیغمبر گاهی می اومد سکو یا جلو آهنگری این می نشست با هم احوالپرسی می کردند صحبت می کردند تا روزی که پیغمبر خدا مبعوث شد ایشون بهش ایمان آورد خب ارباب این خانم یه زنیه به نام ام عمار گفت کی به تو گفته بری مسلمون بشی تو غلام منی باید مشرک باشی گفت من بدنم در اختیار توست برات کار کنم عقیده ام که در اختیار تو نیست تو چکار داری من مسلمونم یا مشرکم گفت نمی شه باید برگردی مشرک بشی گفت نمی شم این آهن رو می ذاشت تو کوره یا آهنگری داغ که می شد می ذاشت رو بدن این می گفت بگو لات هبل عزی دست از خدای پیغمبر برداره می گفت برنمی دارم


بعضی اوقات پیغمبر رد می شد می دید دارند این رو شکنجه می کنند می فرمود صبر کن تحمل کن ثابت باش اونقدر بدن این رو سوزونده بود که زمان خلیفه دوم بعد از پیغمبر عمر بن خطاب تو یه جلسه ای پول می داد دیگه از بیت المال این اومد حقش رو بگیره گفت تو کی هستی گفت من خباب بن ارت شنیدم تو رو خیلی شکنجه کردند گفت شنیدی چیه بذار بهت نشون بدم پیرهنش رو زد بالا حال اینا بد شد اصلا حالشون همه بد شد پس افتادند از بس بدنش جای سوختگی داشت
یادتونه که شهید رجایی وقتی در سازمان ملل بهش گفتند شنیدیم تو شکنجه شدی گفت شنیدید چیه بهتون نشون می دم پاشو زد بالا گفت بیا اینا شکنجه های شاهه تو زندان پای منو سوزونده
خباب بن ارت ثابت قدم امیرالمومنین تو نهج البلاغه ازش تعریف کرده رَحِمَ اللَّه خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ ثابت قدم بود

 

ثبات قدم حجربن عدی
یه مثال دیگه می زنم و رد می شم بحث رو یه جور دیگه ادامه می دم روز بیستم ماه رمضون امیرالمومنین تو بستر افتاده بود ضربت خورده بود حجر بن عدی اومد خدمت آقا سلام کرد و گریه کرد و شعر خوند و آقا بهش فرمودند که حجر یه سوال منو جواب بده اگه یه روزی بهت گفتند دست از علی بکش برو دست بده با دشمن علی برائت به زور از علی بگو علی العیاذ بالله مثلا مسلمان نیست کافره اگه یه روزی مجبورت کردند از من جدا بشی بری بپیوندی به معاویه این کار رو می کنی؟ گفت آقا نه اگر آتیشم بزنن با شمشیر قطعه قطعه کنند من دست از شما برنمی دارم آقا فرمود می دونستم می خواستم خیالم راحت شه اومد جلو آقا رو بوسید و رفت


خب حضرت علی شهید شد امام حسن شهید شد چند سال بعد حجر رو معاویه دستگیر کرد همین جایی که الان قبرشه مرج عذرا سوریه ، خودش و پسرش رو با شیش تا از یارانش می شن هشت تا ردیف کردند هشت تا قبرم جلوشون کندن گفتن یا هشتایی تون از علی دست برمی دارید یا همین جا شما رو گردن می زنیم تو همین قبر خاکتون می کنیم حجر گفت من از علی دست برنمی دارم من یه روزی به آقا قول دادم پاشم وایستادم بقیه خودشون می دونن

اونا گفتن آقا ما مثل تو،جلاد اومد گفت حجر وصیتی نداری؟ گفت چرا دوتا خواهش دارم اولش بذارید من دو رکعت نماز بخونم می خوام آخرین نماز من بخونم بعد شهید سردار امیرالمومنین سردار امام حسن مجتبی خواهش دومم اینه اگه قراره ما رو بکشید پسرم رو قبل از من اعدام کنید چون می ترسم من شهید بشم این بچه برگرده یه وقتی شل بشه قدمش بلغزه و ثبت لی قدم صدق این رو می گن قدم صدق هشت تاشون رو شهید کردند الانم قبرشون اونجاست چند سال قبل داعشی ها حمله کردند به قبرشون


خیلی از این نمونه ها تو تاریخ داریم حالا من دیگه کربلا که الی ماشاءالله شب عاشورا امام حسین پسر عموهاش رو صدا زد بچه های عقیل عقیل عموی امام حسین دیگه بچه هاش می شن پسر عموش یه پسر عموی امام حسین مسلم بن عقیل که کوفه شهید شد


آقا فرمودند ببینید شما یه مسلم بن عقیل دادید بسه بقیه تون برگردید من کارتون ندارم بسه دیگه یه شهید دادید منم قبول کردم همه شروع کردند گریه کردند گفتند آقامون رو رها کنیم مسلم برای خودش رفت کربلا هشت نه تا از آل عقیل شهید شدند بله جعفر بن عقیل یکیشونه اسمشون هست تو کربلا


آقایان عزیز خواهران گرامی که دیر رسیدید ما دو روز خدمت شما مزاحم بودیم قول دادیم راه های فلاح و رستگاری رو بگیم روز پنجشنبه سه تا راه رو گفتیم آیه سی و پنج مائده يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ


تقوا و توسل و تلاش
سه تا ت دو نقطه
امروز هم آیه چهل و پنج الانفال رو خوندیم دو تا را هم امروز گفتیم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ثبات قدم تا آخر وایسید انقدر ماشین داشتیم نزدیک شهر تصادف کرده انقدر آدم داشتیم خود عمر هفت هشت سال آخر عمرش منحرف شدند خیلی دعا کنید وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ

 

• عوامل لغزش و عدم ثبات قدم
خب یه نکته ای بگم و خسته تون نکنم این نکته دقیقه چه چیزایی اگه تو زندگی ما پیش بیاد ثابت قدم نمی شیم یعنی می لغزیم مثلا تو رانندگی یکی از چیزهایی که عامل تصادف می شه خوابه خیلی ها می گن ما ده کیلومتری شهرمون خوابمون برد زدیم به جدول به گاردریل خواب یکی از چیزهایی که جلوی رانندگی صحح بعضی ها مثلا می گه حواسمون پرت شد اومدیم موبایل برداریم بعضی ها می گن چشممون تار رفت ندیدیم چیزایی که ضد ثبات قدمه چیه ما طلبه ها یه مثالی داریم می گیم هر چیزی رو با ضدش بشناسیم من الان بخوام به شما بگم روزه شب که بشه بهتر می تونم بگم بگم الان دیدید تاریکه روز ضد اینه آدم یه چیزی رو می گن هر چیزی رو با ضدش بشناسید این چهار پنج تایی که من می گم حفظش کنید اینا چیزاییه که جلو ثبات قدم رو می گیره دقت بفرمایید

 

یکم: تلون رنگ عوض کردن آدمایی که رنگ عوض می کنند ثابت قدم نیست امیرالمومنین در خطبه ی صد و نود و چهار نهج البلاغه حدود سی تا علامت آورده برای منافقان خطبه صد و نود و چهار از فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، اینطوری شروع می شه یکی از علامت های منافقین رو می گه اینه يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً رنگ عوض می کنه آدمی که رنگ عوض کنه به درد نمی خوره یه روز اصلاح طلبه یه سری اصولگراست یه روز طرفدار تیم آبی یا یه طرفدار تیم قرمز یه روز با اینه یه روز با اینه این مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ خوب نیست


شبث بن ربعی همچین آدمی شبث بن ربعی با عثمان خلیفه سوم بیعت کرد جزو نیروهای عثمان وقتی مردم علیه عثمان انقلاب کردند ایشون هم رفت تو شورشی ها جزو کسایی که ریختن تو خونه عثمان و عثمان رو کشتند بعد از عثمان با امیرالمومنین بیعت کرد خوارج که اومدن رو کار رفت به خوارج پیوست با امیرالمومنین جنگید با امام حسن بیعت کرد بعد هم به معاویه پیوست با کربلا تو قاتل های امام حسین حضور داشته تو کربلا با مختارم بیعت کرده بعد از مختارم با ابن زبیر بیعت کرد ای بابا تو با کی هستی معلومه تو با کی هستی تو هم با عثمان بیعت کردی هم اون رو کشتی هم با علی بیعت کردی هم به خوارج پیوستی هم با امام حسن بیعت کردی هم پیش معاویه رفتی


می گن تو جنگ صفین یه آقایی بود این نماز حضرت علی که برگزار می شد می دوید پشت سر حضرت علی الله اکبر اقتدا می کرد سفره که می افتاد می رفت سر سفره معاویه ناهار رو اونجا می خورد نماز با حضرت علی جنگ که می شد می رفت تو کوه می گفتند تو چه کاره ای؟ می گفت ببینید نماز نماز علی غذا غذای معاویه تو جنگم کوه محکمه آدم تیر نمی خوره معاویه غذایی داشت به نام المضیره خیلی معجونه پر محتوایی بوده عسل و پسته و بادوم همه چیز داشت این خیلی این رو دوست داشت


لذا یه آقایی تو مصر ابو کتابی نوشته راجع به این آقا اسمش رو گذاشته شیخ المضیره یعنی شیخ این غذا اسم کتابش اینه شیخ المضیره بله می گفت نماز پشت سر علی غذا مضیره معاویه جنگ این آدما به درد نمی خورن اینا که رنگ عوض می کنند ثبات قدم کیا ندارن یکی اونایی که تن


دوم: تردید ،اونایی که تردید دارن شک داره رای بدم یا ندم دفاع بکنم این آدم مرددم به جایی نمی رسه
تو جنگ جمل یکی از همینا اومد پیش حضرت علی گفت آقا حق با شماست یا با اون وریا آقا فرمود یعنی چی گفت آخه دو طرف هم فامیل پیغمبرند شما دامادش فلانی هم زنش شما پسر عموشی زبیر هم پسر عمه اشه صحابی هم که هست این ور عماره اونور طلحه نمازم که هست
هم این ور نماز می خونه اون ور نماز می خونه هم شما قرآن می خونی هم اونا من گیر کردم دیگه آقا فرمود می دونی مشکل تو چیه مشکل تو اینه که اصلا حق و باطل رو نمی شناسی آدم وقتی حق رو شناخت که نگاه نمی کنه کی جلوشه

 

سوم: تسویف اینم جالبه این سه تا رو گفتم یکی تلون رنگ عوض کردن یک تردید شک داشتن یکی هم تسویف تسویف با سین یعنی فرصت سوزی فردا فردا کردن حالا ان شالله فردا خمس مون رو می دیم


آقا هر کاری می خوای بکنی الان بکن بعضیا یه آقایی داریم توی قم می گفت امام جماعت می گفت یکی اومد پیش ما گفت حمدم اومدم درست کنم خواست بره مکه گفت آمد دیدم خیلی غلط داره گفتم چند جلسه باید بیایی گفت باشه یکی دو جلسه اومد دیگه نیامد خب یه روز دیدمش گفتم فلانی چی شد نیومدی؟گفت حجمون عقب افتاد شده سال دیگه حمد و سوره که مال حج نیست بعضیا بهش می گی خمس بده می گه حالا برم مکه می دم اونم نمی ده اونم ده رقم فیلم سرش بازی می کنه
آقا احکام الهی رو فردا فردا نکنید می خوای توبه کنی الان می خوای وصیت کنی الان می خوای نماز بخونی الان


قرآن می فرماید روز قیامت بیشترین حسرت مردم تو فرصت سوزیه می گن يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ مخصوصا حالا جلسه ما متاسفانه یعنی خوشبختانه نمی دونم خود منم شامل می شه بالای چهل سال زیاد داریم جوونم داریم البته ولی حدیث داریم کسی تا چهل سال درست نشه شیطان پیشانیش رو می بوسه می گه این دیگه درست بشو نیست نمی خوام ناامیدتون کنم ها ولی سخته سخته من روایت است تا الشیطان بین عینی هذا وجه یفل حافظم می گه می گه تا چهل سالگی زودتر تغییر ممکنه بعد چهل سالگی سخته شنیدم رهروی در سرزمینی هم می گفتید معما با قرینی که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینی


تردید و تزلزل و تصنیف و طلا اینا ضد ثبات قدمه خیلی دعا کنید رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا
من یکی از چیزهایی که به این شهدا حسرت می خورم مثل شهید سلامی که اینجا دفنه منم خیلی خدمتش رسیده بودم جلسات مختلفی با ایشون ما داشتیم حالا بقیه رو من کمتر ولی ایشون و شهید حاجی زاده و شهید باقری رو من خیلی خدمتشون برسیم یکی از چیزهایی که آدم به اینا حسرت می خوره همین رو دیگه عاقبت بخیر شدند


مرحوم آیت الله حکیم آمده بود کنار قبر حر گریه می کرد می گفت خوش به حال تو تو قبول شدی ولی من نمی دونم قبول می شم یا نمی شم
خدایا ثبات قدم به ما عنایت بفرما عاقبتمون رو ختم به خیر بنما

 

اطلاعات تماس

 

کمک و هدایای مالی به سایت جهت پیشرفت:

6037998157379727 (بانک ملی بنام سیدمحمدموسوی )

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک
گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخش های مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد. ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان ،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران ,دین شناسی، جهان شناسی ،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی ،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است. اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group